دو هفتس برای امتحانا اومدم خونمون ولی واقعا به خاطر بابام دارم اذیت میشم
خیلی بد اخلاق و ایرادگیره همشم ازم می پرسه چرا انقد پکری نمیدونه به خاطر اخلاق خودشه الآنم میگفت من صد سال سیاه دوس نداشتم دختر بفرستم دانشگاه الانم اگه مشکلی داری میتونی نری با اینکه من ناراحت بودنم توی خونه به خاطر اخلاق اونه وگرنه خیلیم آدم شادیم
واقعا حالم از این خونه داره به هم میخوره توی اتاق دوازده متری خوابگاه خیلی بیشتر از این خونه دویست متری بهم خوش میگذره ...و از بابام متنفر بودم به خاطر اخلاقش از وقتی رفتم خوابگاه و دیدم زندگی بدون اون چقدر آسوده تر و شادتره بیشتر ازش بدم میاد