من تا سه ماهگی اینطوری بودم ۵ هفتم بود که فهمیدم باردارم اولم با حالت تهوع شروع شد شب و نصفه شب میرفتم آمپول میزدم تا تهوم بهتر بشه دوباره فرداش میومد سراغم
جاریمو بعد مدتها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳
پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم میخوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉
از ۸ هفته مال من شروع شد از صبح بالامیاوردم تا شب یه وقتایی ۶ بار میشد کلا هرچی میخوردم بالا میاوردم نمیخوردمم اب خالی بالا میومد اسیر شدم تا ۵ ماه کامل همین بود از ۵ ماهگی تا ۷ ماهگی صبح بالا نمیاوردم اما از ظهر به بعد شروع میشد از ۷ تا۹ ماهگی هم رفلاکس شدید بستری شدم بیمارستان ولی خوب نشدم هرچی دارو خوردم خوب نشدم کلا سر این قضیه اینقد اذیت شدم که الا بچم ۵ سالشه همه منو کچل کردن یکی دیگه بیار اما من نمیخوام اون روزارو تجربه کنم
چه ربطی داره اخه یکی دوران بارداریش خیلی راحته یکی خیلی وحشتناک این حالتایی که شما بهش میگی ادا همش بخاطر هورموناس آدم دست خودش نیست که بخواد خودشو کنترل کنه
چه ربطی داره اخه یکی دوران بارداریش خیلی راحته یکی خیلی وحشتناک این حالتایی که شما بهش میگی ادا همش ...
کامنتای منو کامل بخون بعد بیا حمله کن ... میگه چون حالت تهوع دارم میترسم برا نی نی بد باشه میگم هیچی نمیشه نترس .. ب این گفتم ادا .. وگرنه اگر همه کامنتای منو خونده بودی میدیدی ک خودم بدترین بارداری ها رو دارم
قیافه من 🔫😑😑 وقتی توی تاپیک خانومای باردار میرم۰۰۰ از پشت بوم صدای گربه میاد روی بچم اثر نذاره🔫😑 با هندزفری آهنگ گوش دادم بچم ناقص نشه🔫😑تو لقمم مو بود نپیچه دور گردن بچم خفه شه🔫😑یدونه کنجد رو نون بود بچم سقط نشه🔫😑 موز خوردم بچم نیوفته🔫😑 چایی داغ خوردم بچم نسوزه🔫😑 الویه خوردم تخم مرغ خام توی سسش رو بچم اثر نذاره🔫😑 حالت تهوعم قطع شده بچم نمرده باشه🔫😑 داشتم بستنی میخوردم یه تیکش افتاد رو شکمم سنگین نباشه بچم سقط بشه🔫😑😑 درو محکم کوبیدم گوش بچم پاره نشه🔫😑باد پرده رو تکون داد نوار سرپی توی پرده توی هوا معلق نشه روی بچم اثر بزاره🔫😑😑 بچه فامیل با لیزر اسباب بازی انداخت رو شکمم واسه بچم ضرر نداره🔫😑 عطر میزدم تاپم نازک بود ریخت رو شکمم بچم خفه نشه🤕😑😑 کشمش خوردم بچم فلان نشه... یدونه بالشت جابجا کردم بچم ال نشه... مادر شوهرم با این وضعم میخاد بیاد خونمون شب نشینی، مگه چند روز دیگه داری تا زایمان؟ دوهفتمه عزیزم🔫😑😑😑
عزیزم مجبوریم تحمل کنیم.من که تا الان تقریبا ۷ماهگی تموم میکنم انشاءالله و دارم وارد ۸ماهگی میشم به امید خدا. هنوز حالم خرابه اگه تاپیک های قبلی منو بخونی متوجه میشی چقدر اذیت شدم.اابته من فقط چند درصد نوشتم از حال داغونم.باید بیایی از نزدیک حال منو ببینی.خصوصا تاپیک های آخری الان که پام چندجا شکست و اتاق عمل هم رفتم و اصلا شبا نمیخوابم از درد و فکر و خیال.تمام دوران بارداری توی بیمارستان گذروندم اما تصمیم گرفتم دیگه نرم دکتر و درد رو تحمل کنم اما آخرش پام شکست و مجبور شدم بستری بشم من که برای بارداری قبول نکردم بستری بشم.حالا هم خیلی استرس دارم فکرم هزار جا مشغوله نمیدونم آخر بارداری من چی میشه.خدا به شما و من . همه باردارا کمک کنه یا رب یا رب یا رب.هوای مارو داشته باش