کسی می‌تونه یه استخاره برای من بگیره لطفا

همسر من آدم بهانه گیری 

می‌شناسمش 

وقتی بریم خونه پدرم همه چی خوبه 

ولی وقتی برمیگردیم تا یک ماه زندگی بهم حرام می‌کنه 

به هرچیزی گیر میده دنبال دعوا میگرده 

خانواده داره ولی با مرده ها فرقی ندارن 

از بس بد اخلاقه ترکش کردن 

الان گیر داده فردا بیا بریم شهرستان خانه پدرت 

منم دخترمو بهانه کردم امتحان داره 

میترسم بریم 

می‌دونم برگردیم زندگیم آشوب میشه 

از طرفی شش ماهه هیج جا نرفتیم 

دخترم دلش داره پر می‌کشه بریم جایی بخصوص پیش مادرم 

از طرفی دل خودم داره پر می‌کشه 

ولی این شوهر چکارش کنم 

دنبال دعوا وآشوبه 

استخاره برای همین خواستم

حالا شما جای من باشی 

میری یا کنسل می‌کنی ؟؟؟

همیشه همینطور یه 

خودش پیشنهاد میده 

خودش تصمیم میگیره 

رفتنی خوب همه چی 

همین که برمی‌گردیم تمام خوشی ها ولذتی که بردم 

از نوک دماغم درمیاره 

بدیش هم اینه دست بزن داره و زبان بد 

گیر کردم 

فقط بخاطر دخترم تحمل میکنم 

پدرو مادرم وضع مالیشون خوبه نمی‌دونم دردش چیه

هرچی هم بهش میگم میگه خودت مشکل داری 

ولی من اصلا هیچ وقت بهش فشار نیاوردم زیادی خواه هم نبودم و نیستم 

هربار کوتاه میام 

ولی موقع برگشتن تا کله سر پشیمونم 

هی تا چند ماه به خودم میگم کاشکی قلم پاهام خورد میشد

زمانی بحث می‌کنه که دخترم نباشه یا میریم بیرون 

یا دخترم مدرسه هست از سرکار زود میاد خونه 

خودش تو خانواده ش همیشه شاهد دعوا وکتک کاری پدرو مادرش بوده    وعین چی از پدرش می‌ترسیده 

وتا بزرگسالی شب ادراری داشته 

بخاطر تجربه های سخت خودش در کودکی 

کمی رعایت می‌کنه

ولی متاسفانه اصلا احترامی برای خانواده ش قائل نبود و نیست 

گاهی وقتها دلم براش میسوزه ....کسی رو نداره 

همین کمبود باعث میشه وقتی خانواده منو میبینه شاد هستن باهم خوب هستن ...زندگی خوب وارامی دارن 

حسادتش گل می‌کنه مثل بچه بهانه گیری می‌کنه 

رفتن رو کنسل کردم الکی گفتم معلم دخترمون قبول نکرده 

درصورتی که معلم دخترم گفت بچه رو ده روز ببر خیالم راحته درسش خوبه خودت بهش یاد میدی