حوصلم سررفته گفتم بیایم یکم جریانات عجیب برای همدیگه صحبت کنیم من عاشق ماجرا و داستان های عجیب وترسناکم چیزایی که هیچ دلیل منطقی براشون نداریم اتفاقات ترسناکی که برامون پیش اومده لطفا باردارها وترسوها نیان
یبار دیدم سایم برعکسه
اوه
نصفه شب همین ساعتها تو بالا پشت بوم خونمون خواهرمو دیدم خوابیده بود تعجب کردم رفتم صداش کنم ببینم چرا اونجا خوابیده رفتم جلو دیدم کسی نیست رفتم پایین دیدم خواهرم با ی لباسهای دیگه تو اتاق خوابیده صبح هرچی پرسیدم گفت دیوونه شدی چرا باید برم پشت بوم آخه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
55 ثانیه پیش
57 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز