کدوم دانسته یا سیاستی زندگی زناشویی تو راحت تر کرد

شوهر‌من خیلی منالمنه واقعا بلده چجور منو راهنمایی کنه میدونه من چکار کنم ارزشم بیشتره دقیقا میدونه چه کسی چه فکری راجع به ادم میکنه کلا تا ده سال بعد منو میتنه کامل توصیح بده 

شوهرت مرد خوبیه واقعا 

ببین هرکسی میدونه شوهرش چی میخواد قلقش دستشه 

برای همسر من اینجوریه همیشه غر میزد چرا با طرفها کشتی میگری الان اروم میشورم شاید ۵ مین طول بکشه ولی ارومتر میشورم 

اروم صحبت میکنم 

همه حرفهارو نمیزنم اونجاهایی ک میخاد بشنوه میگم ک کنجکاو بشه 

اتاق خوابم پررنگ تر کردم حیارو کنار گزاشتم کامل تو اتاق🤣خیلی نکته مهمیه 

سیگار میکشید غر میزدم الان نمیزنم مثلا سیگار میکشه میاد نزدیکم با صدا بو میکشم یهو خودمو عقب میکشم ی لحظه انگار اذیتم و اون میفهمه 

حتما جولوش قبل خواب لباس خواب میپوشم و ستو پامو کرم میزنم و موهامو میبافم طوری ک رفتیم مسافرت از اسانسور برگشت کرم منو بیاره 

اهنگ های ملایم گوش میدم 

گاهی ۵ مین مونده از خواب بلند شه برا نمازش من زودتر بلد میشم مدیتیشن میکنم و اون دوست داره منو تو اون حالت ببینه 

غذاهامو سرسری نمیپزم و دیزاین میکنم خیلی تشکر میکنه 

فروشگاه میرم اول دست میزارم رو گرونترین چیز و چشمام از خوشحالی برق میزنه در حالی ک میدونم نمیتونه بگیره ولی بعد درش میارم میگم خیلی زیادی گرون بود دوست ندارم بهت فشار بیاد ی چیز متدسط میگیرم اینجوری بهش میفهمونم سلیقه من گرونه بخلطر تو کوتاه اومدم و گاهی میبینم اون چیز گرون رو خریده سوپرایزم کنه 

اوکی من امشب بهش قول دادم دیگه تو جمع خانواده اون اصلا حرف نزنم وسکوت کنم وازم خواهش کرد نطر ندم خاطره تعریف نکنم اگرم ازم نظر خواستن بگم من نطری ندارم واگه گفتن چرا سکوت کردی لبخند بزنم وبگم دارم گوش میدم مامان یا اقاجون 

گفتم پایین مختصر 

بله واقعا دوست واقعی منه هیچ وقت منو تنها نزاشته هیچ وقت نگفته برو خودت حلش کن حتی شده با کسی بحثم شده اون بوده که رفته باطزف حرف زده بحث کرده ومتقاعدش کرده که بیاد وازمن معذرت  خواهی کنه اگرهم گناه من بوده حرفهایی به من گفته که پشیمون شدم عصبانیتم فروکش کرده وخودم پیش قدم شدم که از اونطرف عذرخواهی کنم وباهاش قهر نمونم حالا هرکی

کرم بیاره ت آسانسور یعنی چی؟؟؟

تو اسانسور بودیم 

گفت کرم صورتتو برداشتی؟ گفتم ن ای واییی 

خودش برگشت اورد برام نگفت ولش کن و من خیلی خوشحال شدم واجب نبود ها الکی گفتم ای وای🥴

خوب خیلی خوبه کارهاتو قبلا بکن 

یا ی سری خیلی کوچیک گاهی بزار جولو چشمش انجام بده بفهمه خونه خودش تمیز نمیشه  بنظرم گردگیری رو انجام بده جولوش پشتتو بکن بهش خم شو 🤣🤣🤣

یا گاهی بهش بگو میشه کمکم کنی باهم تمومش کنیم 

من شوهرم اصلا دست به ظرف نمیزد الان هر چند روز یبار میگم کاش طرفها خودشون تمیز میشدن بعد با غم نگاه اشپزخونه میکنم میبینم خودش دارع میشوره قبلا عین ربات میرفتم اشپزخونه

خیلی زیادتر از حس امنیت یک بچه در بعل مادرش

ماشا الله 

شوهر منم دقیقا اینجوریه

چقد شما ماشالا بلدیییی😉