2777
2789

کسی هست شوهرشو دوست نداشته باشه کلا بی حس باشه یا ازش متنفر باشه؟ میتونید باهاش رابطه داشته باشید؟ چه حسی بهتون دست میده. حالتون بد میشه ؟

اگر نتوان آزادی و عدالت را یک جا داشت و من مجبور باشم میان این دو یکی را انتخاب کنم، آزادی را انتخاب می‌کنم تابتوانم به بی‌عدالتی اعتراض کنم ....من مي‌دانستم نوميدي هست، اما نمي‌دانستم يعني چه. من هم مثل همه خيال مي‌کردم که نوميدي بيماري روح است. اما نه، بدن زجر مي‌کشد. پوست تنم درد مي‌کند، سينه‌ام، دست و پايم. سرم خالي است و دلم به هم مي‌خورد. و از همه بدتر اين طعمي است که در دهانم است. نه خون است، نه مرگ، نه تب، اما همۀ اينها با هم. کافي است زبانم را تکان بدهم تا دنيا سياه بشود و از همۀ موجودات نفرت کنم. چه سخت است، چه تلخ است انسان بودن...!

من خیلی هارو میشناسم

منم میشناسم.میخوام از احساسشون بدونم 

اگر نتوان آزادی و عدالت را یک جا داشت و من مجبور باشم میان این دو یکی را انتخاب کنم، آزادی را انتخاب می‌کنم تابتوانم به بی‌عدالتی اعتراض کنم ....من مي‌دانستم نوميدي هست، اما نمي‌دانستم يعني چه. من هم مثل همه خيال مي‌کردم که نوميدي بيماري روح است. اما نه، بدن زجر مي‌کشد. پوست تنم درد مي‌کند، سينه‌ام، دست و پايم. سرم خالي است و دلم به هم مي‌خورد. و از همه بدتر اين طعمي است که در دهانم است. نه خون است، نه مرگ، نه تب، اما همۀ اينها با هم. کافي است زبانم را تکان بدهم تا دنيا سياه بشود و از همۀ موجودات نفرت کنم. چه سخت است، چه تلخ است انسان بودن...!

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

منم میشناسم.میخوام از احساسشون بدونم

من یکی از نزدیکام اینطور بوده و برام تعریف کرده که اصلا نمیتونسنه نگاهش کنه برا همین با مادر شوهرش اینا زندگی میکرده که کمتر با شوهرش تنها بشه و هیچوقت با شوهرت رابطه نداشته بجز روز اول و اینکه همیشه وقتی شوهرش خونه بوده میرفته تو اتاق درو میبسته و سعی میکرده به بهونه درس دانشگاه از خونه بره بیرون و نیاد خونه زیاد 

خیلی آدم کنجکاوی هستی

کنجکاونیستم مادرم و مادرشوهرم همین شرایط و دارن

اگر نتوان آزادی و عدالت را یک جا داشت و من مجبور باشم میان این دو یکی را انتخاب کنم، آزادی را انتخاب می‌کنم تابتوانم به بی‌عدالتی اعتراض کنم ....من مي‌دانستم نوميدي هست، اما نمي‌دانستم يعني چه. من هم مثل همه خيال مي‌کردم که نوميدي بيماري روح است. اما نه، بدن زجر مي‌کشد. پوست تنم درد مي‌کند، سينه‌ام، دست و پايم. سرم خالي است و دلم به هم مي‌خورد. و از همه بدتر اين طعمي است که در دهانم است. نه خون است، نه مرگ، نه تب، اما همۀ اينها با هم. کافي است زبانم را تکان بدهم تا دنيا سياه بشود و از همۀ موجودات نفرت کنم. چه سخت است، چه تلخ است انسان بودن...!

من یکی از نزدیکام اینطور بوده و برام تعریف کرده که اصلا نمیتونسنه نگاهش کنه برا همین با مادر شوهرش ا ...

چطوری شوهره کاریش نداشته

اگر نتوان آزادی و عدالت را یک جا داشت و من مجبور باشم میان این دو یکی را انتخاب کنم، آزادی را انتخاب می‌کنم تابتوانم به بی‌عدالتی اعتراض کنم ....من مي‌دانستم نوميدي هست، اما نمي‌دانستم يعني چه. من هم مثل همه خيال مي‌کردم که نوميدي بيماري روح است. اما نه، بدن زجر مي‌کشد. پوست تنم درد مي‌کند، سينه‌ام، دست و پايم. سرم خالي است و دلم به هم مي‌خورد. و از همه بدتر اين طعمي است که در دهانم است. نه خون است، نه مرگ، نه تب، اما همۀ اينها با هم. کافي است زبانم را تکان بدهم تا دنيا سياه بشود و از همۀ موجودات نفرت کنم. چه سخت است، چه تلخ است انسان بودن...!

چطوری شوهره کاریش نداشته

خب ببین اینا بخاطر پدراشون ازدواج کردن و دختره قبل ازدواج به پسره گفته بدم ازت میاد و من دوست پسرم دارم من خانوادم قبول نمیکنن بزنم بهم تپ بزن بهم ولی پسره گفته منم نمیتونم بزنم بهم و پسره هم دوسش نداشته

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792