من و نامزدم دعوامون شده سر اینکه اون برام تولد گرفت و سوپرایزم کرد و من کلی ازش تشکر کردم و همچنین از خانوادش ولی روز بعدش برا خواهرم داخل واتساپ استوری گذاشتم و زیرش نوشتم وقتی همه کور بودن تو کردی بهم توجه. درسته که اشتباه کردم. اما خب بازم روز بعد این استوریه که کلی دعوا کردیم اون بهم گفت دوسم نداره دیگه. ولی خب عصبی بود که گفت بعدشم چند روز بعد نه من زنگ زدم نه اون. بعد اون زنگ زد گفت که به مامان و بابات بگو که من مهریه هزار و سیصد و خورده ای نمیتونم و نمیدونم اولش ی عدد میگفت اما بعدش که با خانوادش اومدن حرف بزنن مامانم گفت که ارزش دختر من خیلی بیشتره و اون اصلا کاری به بقیه نداشت فقط به من کاری داشت. ولی خواهرش در اومد گفت که اره من شب اول هم که اومدیم بخاطر این حرفت ناراحت شدم و و تا الان داخل دلم بوده. و خلاصه نامزدم گفت 314 و ما قبول نکردیم الان یک ماه میگذره با اینکه کلی زنگ زدن و همچنین نامزدم به من میگفت که هر چیزی بگی قبول میکنم اینو تو قبول کن. الان من زنگش زدم گفتم تو درست میگی ولی اون به من گفت من دیگه ی شرایط دیگه دارم و دیگه نمیتونم تو بزاری بری سر کار و مهریه هم فقط 114 تا میتونم چیکار کنم میگه درستو هر چقدر میخوای بخون اما کار نمیزارم ولی من خیلی دوست دارم برم سر کار چیکار. کنم
دانشجو مُعلم👩🏻🏫♥ که به غیر از تو نباشد دل من جای کسی 💍مشاور"شنوای حرفاتون(: " اگه امضامو دیدید برام دعا کنید ینفر در حقم بدی کرده تاوانشو پس بده ازتون ممنونم🥲🫂
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
دوسم داره اما خب نمیدونم چرا اینجوری میکنه خودش میگه من تلاش کردم تو ندیدی و میگه من اولش قبول کردم اما خب تو جلو همه گفتی من اینقدر نمیتونم برای همین یک سری چیزا تغییر کردع
نمیدونم چی بگم واقعا اما نمیدونم چرا خودمو مقصر میدونم که چرا جلو همه گفتم مامانم اینا از روی هزار و خورده ای اومدن روی ۶۵۰ اگه کمتر هم کنن من دیگه کمتر قبول نمیکنم. ولی اون روز اون کار منو قبول کرد با ۳۱۴ تا مهریه. اما خب من قبول نکردم الان میگه هیچکدومو قبول نمیکنم