2777
2789
عنوان

در مورد مشکل با جاری سوال داشتم

| مشاهده متن کامل بحث + 508 بازدید | 34 پست
مثلا من همیشه احترام کامل دارم از هر نظر بهشون اما همیشه ازم ناراضین انگار مثلا بگم محبت تو کمه بیشت ...

دیگه نکن

من خودم هیچوقت نه زنگ میزنم نه کاری دارم با خانواده همسرم

باهاشون خوبم ها 

ولی قاطی شون نمیشم

همه کاری میکنما برای مادرشوهرم

جارو کار خونه تمیزکاری ولی برا رضای خدام کلا

ولی اهل زنگ و تبریک این چیزا نیستم

انقدر دوستم دارن

احترام میذارن

شما نکن فاصله ت حفظ کن

من عاشق رودروایسیم

حتی همسرمم باهاش صمیمی نیستم یه چیزایی نمیگم بهش

میبینم بیشتر هوام داره


خب داشته باشی چه ربطی دارهمن جاریم مدیر مدرسه ست ولی خانواده شوهرس دوسش ندارنمن خانه دارم البته تحصی ...

خب مشکل همین جاست کار خوبو من میکنم واقعا در کل حالا اینجا که دیگه نمیشه ریز ریز گفتش مهمونی میکنم خرید میکنم خونه جمع میکنم ظرف میشورم کادو میدم بهشون ولی اون همش ارایشگاه دنبال گونه گذاشتن کاشت ناخن و....سرتاپاشم عمله زیبایی و مدام تو اینه و حموم و فقط خودشه

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

دیگه نکنمن خودم هیچوقت نه زنگ میزنم نه کاری دارم با خانواده همسرمباهاشون خوبم ها ولی قاطی شون نمیشمه ...

وای خدا چقدر ارزو دارم اینجور شخصیتی داشته باشم ولی هرچی تلاش میکنم نمیشه من برعکس چیزهایی که شما گفتین رفتار کردم بیش از حد خودمو درگیرشون کردم از همون اوایل زندگی و حریمی بین خودمو شوهرم نذاشتم اونم الان کاملا نسبت به من بی توجه هست

وای خدا چقدر ارزو دارم اینجور شخصیتی داشته باشم ولی هرچی تلاش میکنم نمیشه من برعکس چیزهایی که شما گف ...

خب مساله اینهکه منم این نبودم مثل شما بودم البته با خانوادش نه ها با اونا از اول غیر صمیمی ولی بسیار مهربان کلا مهربونم دست خودم نی

با همسرم ولی بسیار رو شفاف و صمیمی و هرچی میگفتم

ولی کم کم یاد گرفتم 

و تمرین کردم و این شدم که الان شما میگی برعکسشی

پس توام میتونی شک نکن

ببین من الان با شوهرم مثل خارجیام

دیدی دوست دارن همو احترام میذارن 

به هم و یه جورایی در بند و بالاجبار باهم نیستن اونجوریم تو دار شدم

همه چیزم نمیریزم رو براش

پر حرفی نمیکنم

نکن خواهر من میتونی

تمرین کن

خب مساله اینهکه منم این نبودم مثل شما بودم البته با خانوادش نه ها با اونا از اول غیر صمیمی ولی بسیار ...

واقعا با حرفات حالمو خوب کردی دارم نکته های حرفاتو رو یه برگه مینویسم که از فردا شروع کنم میخوام به یه جمع بندی برسم و شوع کنم یه شخصیت جدید از خودم بسازم ،از خدا میخوام خال دلت همیشه خوب باشه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792