ما ازدواج دوم بودیم هر دومون ی بچه هم داشتیم دو سال ب پای من صبر کرد و خونش را ساخت مهریه خونه بدنامم کرد و بهترین شوهر دنیا مال من هست خیلی عاشقشم خدا کنه سایه اش از سرم کم نشه خیلی عاشقمه و مهربونه کارت بانکیش دستمه و موندم چرا همسر قبلیش جدا شده ازش بچش منو خیلی دوست داره و احتراممو داره بهم کمک می‌کنه
خواستگاری شوهر من عجیب بود اول بگم شوهرم فامیل دوره ولی رفت و آمد داشتیم،یه شب که از عروسی یکی از اقوام برمیگشتین اوناهم باهامون اومدن خونمون داداشش ساعت دوازده و نیم یک شب منو برای شوهرم خواستگاری کرد
پسر خالم بود
عاشقش بودم
نفهمید ولی یه روز خودش اومد خاستگاریم
عزیزم اره شرایط سختی ابجی جان
واقعا نمیدونم چی بگم
اگه بهت بگم رهاش کن دلت میسوزه
بگم پاش بمون ممکنه اذیت بشی واقعا
مجردم ، هر وقت پیداش کردم تعریف میکنم😁
مادر شوهر منو انتخاب کرد اونا هم اومدن دیدنی،دید و پسندید
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز