من خودم انقد تو این زندگی بلا سرم اومده که میدونم دوربرم چخبره
فقط رفتاراش یادم میاد بهم میریزم
انقد ادعاااا داشت که آدم باید با ی نفر باشه
نمیخوام تعریف خودمم کنم چندبار تو همون قسمتی مه مار میکنه رفته بودم دوستاش بهش گفته بودن این دختره کیه میاد اینجا چقدر خوشکله
بمن میگفت شیشه هاتو نکش پایین
انگار دلش نمیخواست کسی دیگه منو داشته باشه خودشم نمیتونست با ی نفر باشه چی بگم والا
حتی با اون دختره هم دیدمش پیام داد کفت خواهرمه منم به فحش بستمش
ولی خب هی فکر میاد تو ذهنم