نه منظورم اینه همین سوالی که الان اینجامطرح کردی رو فردا به مامانت بگو عزیزم
یااصلا ردش کن بگو قصدازدواج ندارم چه کاریه هنوز سنی نداری جوونی کن ازدواج کنی مثل یه زندونی میشی مثل یه اسیر من اینحوری فکرمیک😮💨
بایدحواست به حرف زدنت باشه به برخوردت باشه به نگاهات توخیابون باشه مثلاوقای باشوهرت بیرون میری خلاصه گیرننداز الان خودتو
راستش قصد ازدواج ک نداشتم هیچی دارم خفه میشم تو درسا..از اینورم پدرم اصن اجازه نمیده خواستگار بخواد بیادش..میگ ی دختر بیشتر ندارم نمیخاد از الن شوهر کنه و...
پای احساساتم وسط نیست...ولی نمیدونم چرا حس مثبتی مییرم ازش بنظرم آدم خوبیه🥲 حتی اگهه ازدواجم کنم حث اشتغال و حق تحصیلو میخامش
شوهر من که اول مادرش زنگ زد به مادرم. منم بهونه اوردم و جواب رد دادم ولی اون از من خیلی خوشش اومده بود فرداش خودش زنگ زد به مادرم خلاصه با اون زبون چرب و نرمش قاپ مادرمو دزدید 😁😁
مامانم گفت پسر خوبیه... یه تجدید نظر بکن جوابشو بده باهاش حرف بزن...
هیچی دیگه پیام داد تو تلگرام منم خیلییی دیر جوابشو دادم با هزار بدبختی راضی شدم زنگ بزنه حرف بزنیم...
انقدر زبون ریخت و با مزه بازی دراورد عاشقش شدم البته اول از‌همه از صداقت و بچه مثبت بودنش خوشم اومد.
راستش ته دلم اولین سری ک دیدمش...دوس داشتم ازم خوشش بیاد...شاید باورتون نشه اسمشم نمیدونم....چند ماه من شهرمون نبودم دیروز بعد ۳ماه ک ندیده بودمش اتفاقی بیرون بودیم با ماددم دیدمش...من حتی چهرشم کامل یادم نبود
ولی کاش میتونستم بگم چقد ذوق کرد چقد اومد ک صحبت کنه باهام ولی مامانم بود سرشو انداخ پایین
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 ثانیه پیش
2 ثانیه پیش
4 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز