بیایین بگین تاپیک سرکاریه آخه کی بچشو بخاطر برادرش ول میکنه یا کدوم برادر میگه بچتو نبین .دیوونس مگه اگه دیوونس ک جاش دیوونه خونس خوف اعصابم خورد شد بابا برگرد سرخونه زندگیت به فرصت دیگه ب شوهرت بده بخاطر بچت دیگه ب اندازه ی کافی مراقب برادرت بودی عشقش نیستی که خودشو بکشه برات هوف خدا مغزم کار نمیکنه
۲۵ صفحه رفته جلو هیچکس چیزی نفهمیده از این تاپیک وقتی نمیخواید واضح مشکلتونو بگین واسه چی تاپیک میزنید ؟این همه کاربر پرسیدن مشکل برادرت چیه؟پدرومادر داری هیچکدومو جواب ندادی خب تاپیک نزن اعصاب دیگرانم خورد نکن
اسی عزیزم کاش میتونستی برادرتو بیاری پیش خودتون یا اگه میتونی الان برگرد ب زندگیت و یه راهوحلی هست حتما ک بتونی خانوادتو داشته باشی و برادرتم مراقبش باشیه بقیه برادر یا خواهراتو متقاعد کن و یکم هم پرستار براش بگیر و یکمیم با همسرت حرف بزن ب راه میاد حتما انسانه دیگ احساسات داره .
عزیزان اینقدر حرص نخورید تو این چندسالی که اینجام متوجه شدم که از هر ۵۰ تاپیک یکیش راسته اونم کامل راست نیست کلی دروغ قاطیشه
برید با آسودگی بالشتونو برگردونید و صورتتونو بذارید روی خنکیش وبخوابید واین چرندیاتو باور نکنید
من رفتم تاپیکای قبلتو دیدم نخواستم نسنجیده نظر بدم ولی عزیزم تاپیک اخر منو ببین در مورد برادرزادمه که بچه ی طلاقه ببین چقدر در حق پسرت داری ظلم میکنی الان تو اولویبت باید بچت باشه یه جا گفتی داداشت بیماری ارثی داره بیماری که تا الان خوب نشده مطمن باش امبدی به خوب شدنش نیس با خودت رو راست باش عزیزم میدونم حرفم شاید خیلی احساسی نباشه ولی بهترین کار ایته داداشتو ببری بیمارستان اعصاب و روان بستری کنی و خودت و پسرتم با هم زندگی کنین حواست به داداشتم باشه برو پیشش بهش سر بزن ولی خب زندگی خودت و بچه رو فدا نکن بخدا اون بچه بیشتر از همه این وسط داره اسیب میبنه خودت برو دکتر واسه استرست دارو بخور تحت نظر باش این شرایط جوری نیس با گذشت زمان درست شه زمان که بگذره داداشت تغییری نمیکنع ولی خودت و پسرت داغون میشین هر چی بگذره بیشتر تو این مشکلات غرق میشی بیشتر پسرت فاصله میگیره ازت تا زوده یه فکری به حال خودت و زندگیت بکن انشالله هر چی خیر و صلاحتونه همون بشه
عزیزم شما مشکل خودتی و خودت
متاسفم برای اون بچه ک مادری مثل تو داره
داداشت رو ترجیح دادی ب پاره تنت؟مادری تو اخه!
اصن حیرتم از این تاپیک واقعیه؟
مادر
این کلمه رو درک میکنی؟حسی بهش داری؟
من اگ جای اون بچه بودم هرگز نگاه بهت نمینداختم بمیرم برای دلش بخاطر بی فکری تو چی کشیده
استارتر امشب همه مارو دیوونه میکنه و با سردرد همه باید تا صبح بیدار باشیم خودش رفت خوابید مارو بی خواب کرد.من اول که تاپیکشو خوندم دلم کباب شد.ولی هر چی جلوتر رفت عجیب و عجیب تر شد.من مادر و پدرم که رو تخم چشام جا دارن به بچهام توهین کنن دنیارو خراب میکنم.اونوقت اسی صبح تا شب در اختیار برادرش باشه و اونم براش تعیین تکلیف کنه.واقعا این تاپیک عجیبه.استارتر چقد همتون عجیب و غریبید.بچه بیچاره چرا پیش شوهرت نموند؟یعنی مادر و پدرت دیدن زندگیت بخاطر برادرت داره خراب میشه کاری نکردن؟تو رو خدا بگو بیماری برادرت چیه؟امشب از کنجکاوی خوابم نمیبره.هر کی فهمید تگم کنه.
الان چطوری مطمئنی جای پسرت خوبه و امنه؟؟؟؟؟؟؟
وقتی که پیشش نیستی؟؟؟؟؟؟
بعدا چه انتظاری از پسرت خواهی داشت؟؟؟؟؟
که بگه چه مادر خوب و دلسوز و مهربونی داشتم ک منو رها کرد و داییم رو مراقبت کرد؟؟؟؟؟
ببین چند سال بعد بین تو و پسرت فقط و فقط خشم و کینه ی پسرت ک جریان خواهد داشت؟؟؟؟؟؟
موضوع مرگ و زندگی چی بوده برای برادرت؟ خودکشی؟؟؟؟؟؟؟
چی؟؟؟؟؟؟
برای برادرت هرکاری میتونی بکن ولی زندگی خودت رو هم داشته باش...
پسرت چند سالشه؟؟؟؟؟
برادرت به بودنت عادت کرده و دیگه داره زورم میگه...
برو پیش پسرت...
یه نفر رو پیدا کن از برادرت مراقبت کنه ....
برو هی بهش سر بزن. ولی این کارو نکن ک بعدا بدجوری پشیمون میشی....
یعنی چی ک داداشم از شوهرم و پسرم خوشش نمیاد پس باید اونا رو ول کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نکن خواهر.... نکن....
بچه ت رو رها نکن....
میشی واضح بگی ،خودت که چیزی نمی گی، سوال بقیه رو فقط با تک کلمه جواب می دی ،تو بچت و رها کردی برای برادرت، حتی بیماری هم نمی گی می ترسی شناسایی بشی مگه بیماری برادرت تکه تو دنیا ،یه جا گفتی برادرم از همسرم بدش میاد و گفته نه همسرت و ببین نه بچت😒خب این موضوع به بردارت چه ربطی داره ،آخه کی زندگی و شوهرش و کلا رها میکنه میره پیش برادرش، به نظرم اینجا همسرت حق داشته ،دوما فکر نمیکنم از دور بودن بچت یا طلاقت همچین ناراضی باشی ،چون پروسه طلاق یه روزه نیست بگی شوهرم گفت طلاق تموم شد ،همون موقع که بحث طلاق و دوری از زندگی و دعواهاتون پیچید باید کاری میکردی که نکردی ،این وسط نه برادرت مقصر نه همسرت ،این وضع انتخاب خودت بوده
