مامانم بابام دائم منو با خواهرم یا برادرم فامیلامون و بچه های دیگه و دوستام مقایسه میکنن و کوچک ترین چیزی رو میزنن تو سرم مثلا حرف یکی اخلاق یکی درس لباس پوشیدن یکی فکر نکنین من چیز بدیم منم ظاهرم متوسطه تیپم خوبه حرف زدنم و فن بیانم خوبه اخلاقمم خوبه درسمم دارم خوب میکنم حتی از اونا بهترم شده بقیه ازم تعریف میکنن مامان بابام اصلا. انگار یجور دیگه میبینن بعد حالا فکر میکنم اگه یکی دیگه هم دخترشون بود مثلا همون که میزننش تو سرم به اونم میگفتن تو بدی اصلا همه چی بنظرشون بده خود تحقیری دارن میگن نگاه فلانی چقدر خوبه حالا ما... کاش بچه ی یکی بودم که بهم محبت میکرد اعتماد به نفس میاد دوسم داشت واقعا به جای بهتری میرسیدم
من خانواده ای نداشتم که ازشون چیزی یاد بگیرم مامانم ساده به خودش نمیرسه برای خودش لایف استایل و سبک زندگی نداره حرف زدنش بد و بدون فکر کردنه عاقل نیست خانوادش بد بودن آسیب دیده افکارش قدیمی تجربه بدرد بخوری نداره اخلاقش بده هیچی بلد نیست بابامم همین طوره مثل بقیه پدر مادرا نیستن خواهر و برادرم همین طور اونا حسود هم هستن اصلا هم به هم سن و سالشون نمیخورن کاش خانواده خوبی داشتم کاش
جاریمو بعد مدتها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳
پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم میخوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉
کاش یه مادری داشتم که به خوش میرسید حرف زدنش خوب بود اخلاقش خوب بود میشد ازش یاد گرفت از تجربه هاش استفاده کرد و یه پدر اینطوری که باهاشون صمیمی باشم و هوامو داشته باشن