ازدواج کردم شهر غریب و هیچ دوستی ندارم

من

تایه سال حالم بد بود

شوهرت چجوریه؟؟

اسی کدوم شهری

اخلاقش باهات خوبه اذیتت نمیکنه؟ 

من شهر خودمم ولی نه دوستی دارم نه جایی دارم که برم همیشه تو خونه هستم 

حتی باشگاه و جاهای سرگرم کننده هم نمیرم

الهی 

یه خورده این ور اون ور بری بازم دوست پیدا میکنی 

اگه بتونی بری کلاسی حال و هوات عوض میشه

تو شهر خودتون شوهر نبود؟

اگه شهر ما بودی میومدم باهات دوست میشدم 

منتها سایلنت و بی حالم...تهش ناراحت بودی میگفتم غصه نخور عزیزم ببین برات مریضم مواظب باش نریزم با اینکه ریزه میزم برات عشوه میریزم 

پایه خوابیدن و لم دادن و تخمه شکستن و آشغال ریختن رو فرش و هسته الوچه پرت کزدنم 

من حالم خوش نی امشب خل شدم به بزرگی خودت ببخش 

حتما برای خودت سرگرمی پیدا کن....چرا بیرون نمیری؟

کلاس ...باشگاه.....روحیه اتو خوب نگه دار...وگرنه اینطوری اذیت میشی

خب برو بیرون کلاسی جایی دوست پیدا کن

منم شهر غریب اومدم درس میخونم دوست پیدا کردم خوش میگذره

شما که شوهرتم داری

خانواده ت هم هرچندوقت یه بار برو بهشون سر بزن

الکی غصه نخور اینهمه آدم هستن میرن یه شهر دیگه

هیچ وقت دوستی نداشتم همیشه خودمو به همه آویزون کردم هیشکی دوسم نداش . نمیدونم واسه چی . بدجنس نبودم انقدر محبت میکردم ک منو بخان اما همیشه تنهابودم. نمیدونم شاید بخاطر سیاه بودنم یا قدم از همه بلندتربود یا ازهمه درشتربودم. الانم ک ۴۵سالمه بازم تنهام. خاهرام مدام پشت سرم بدیمو میگن . مادرمم بااونا همدسته. دوستی ندارم ب هرکیم از دوستا یا همکارای سابقم پیام میدم و احوالپرسی میکنم درحد یکی دوجمله تمومش میکنن. توشهرخودمم و خیلی تنهام خانواده شوهرمم ازم بدشون میاد. فکر میکنن پسرشونو بور زدم اخه شوهرم ازم کوچیکتره. فکر میکنن حیف شده. بچه دارم نمیشم . دوبار حامله شدمااما ایست قلبی کردن هردوبار. انگار بچه هامم ازم بدشون میومد. یه ارایشگاه نقلی زدم اما مشتریام خیلی کمه . بااینکه کارام هم تمیزه و خوبه هم قیمتم منصفه. میرم مطب دکتر ، دکتر فقط میخاد زودتر منو ازاتاقش بیرون کنه تند تند حرفشو میزنه و میگه مریض بعدی. بنظرم همه اینا به چهره و ظاهر خیلی ربط داره.