که هر وقت بهش فکر می کنید احساس خوبی دارید؟؟؟؟؟؟
خودم : یعنی من و همسرم هر سال قبل از عید سعی می کنیم با پرس و جو هوای یک نیازمند را داشته باشیم واریز پول برای درمان یا خرید کفش و لباس و برای بچه هایی که ندارن
یک سال ماه رمضون دلم می خواست افطاری بدم فرصت آشپزی نداشتم
همسرم گفت غصه نخور بیا زولبیا بامیه بدیم
رفت یک جعبه ی بزرگ زولبیا بامیه خرید با ظرف های یک بار مصرف برای تمام همسایه ها بردم
خیلی احساس خوبی داشتم .
چون توانایی مالی ندارم کارای کوچیکه میکنم و زیاد یادم نمی‌مونه
یه بار یه بچه تو بازار گم شده بود گریه میکرد خونه عموش رو چشمی بلد بود گفت بردمش خونه عموش
چه زن و‌شوهر خوبی هستین♥خداحفظتون‌کنه.
توانایی مالی ندارم ولی قبرستون که میرم سر بیشتر قبرهای آدمای روستامون یه صفحه قرآن میخونم
من پدر مادرم خونه نداشتن کل طلاهام و فروختم دادم بشون خونه خریدن خوشحالم که الان حال دلشون خوبه
دوست داشتم با یه مرد خوب با وضع مالی خوب ازدواج کنم که خودم بتونم برا خودم خونه و مال داشته باشم و این خونه هم کلا بنونه براشون
