اخی چه حس گندی
عروسی پسر خالم بود ( نسبت زیاد نزدیکی نداریم)
تو اواخر کرونا هم بود لباس مجلسی ماکسی داشتم ولی خیلی ارزون بود و دوخت قشنگی نداشت و پولک نداشتم برم یکی بخرم
به بهانه کرونا نرفتم ، اجیم هم بخاطر ترس از کرونا نرفت ،، شب عروسیش با اجیم رفته بودم پاساژ گردی ، تو یه مزون لباس مجلسی رفتم گفتم کاشکی امشب یکی از همین لباسارو میخریدم میرفتم عروسی یادم افتاد همون شب عروسی پسرخالمه😅😅😅 دیگه هیچ
فردای عروسیش همه کرونا گرفته بودم اجیم بهم گقت اگه میدونسته بخاطر لباس نرفته بودم مجبورم میکرد با همون ماکسی داغونم برم