تو اشپزخونه کافه رستورانم و متاهلم
ی سراشپز اومده
خیلی حالیشه ولی دهنش چاک و بست نداره
یبار گفتم من شیفت شب نمیام اخر هفته گفت میخوای ب شب جمعت برسی ..اونم جلوی جمع
ب روی خودم نیوردم چیزی نگفتم
امروز تو راه پله میگفت کار کردن با زن جماعت بیخوده
بهش گفتم ناراحت شدم از حرفتون گفت بدرک اینجا کاره من ناز دوست دخترمم نمیکشم ناز تورو بکشم
باز چیزی نگفتم
داشتم میرفتم جلوی کلی از بچه ها گفت ناراحت نباش هانی
وای دیگه جوش اوردم
اخه میدونم منظور بدی ب شخص من نداره شوهرمم دیده حرف زدن
ولی بیشخصیت نمیفهمه حرف دهنشو
چیکارش کنم خدایا کارمم گیره بهش