شوهرم کارش با پدرش یکیه حتی پولش
اون یکی برادرشوهرا خرجیشونو برمیدارن
شوهر من برنمیداره میگه بابام میگیره میزارن انباری برو بردار
ولی درسته خرجی ما با اوناست ولی همه چی رو نمیدن
یسری چیزا میخرن میزارن خونشون نمیدن
سبزیجات با اونا بود
اون روز پیاز تموم شد
دیدم خواهرشوهرم به پدرشوهرم گفت بخره
احتمالا خریده نزاشتن انباری
به شوهرم میگم پیاز نیس
میگه برو از اونا بگیر
میگم نمیتونم
میگه پس غذایی درست کن پیاز نزنی
الان من چی بپزم خسته شدم دیگه از دست این
میگم خامه بخر میگه ۴۰ تومن بدم خامه بخرم
آخه کم گدا باش مرد
همین صبح ۲۰ میلیون زد به حساب یه مردی راستکی یا دروغی میگفت بچمو دارم عمل میکنم سرطلان داره هر چند وقت یبار پول میگیره
چجور داری به اونا بدی