طندگی برام بی معنی شده هیچ عشقی ندارم حتی غذا به زور درست میکنم.
حوصله ی نق زدن دخترامو ندارم.
حوصله ی تحمل پسرمو ندارم.
زندگی ای که تا پارسال بهترین حس جهانو داشتم نمیدونم حس میکنم زندگیم طلسم شده به زور بلند میشم ناهار بپزم هنوزم ناهار نپختم زندگیم کسل کننده و بدون انگیزه اس و حس خوبی ندارم از اینکه رفیق ندارم واقعا کسلم به جایی رسیدم که وقت گذرانی با دوست رو بع خانواده ترجیح میدم کمکم کنید چجوری از زندگیم لذت ببرم