از غیرتی شدن قشنگ پارتنر یا برادراتون بگید

نامزدم به حجاب و پوشش اصلا گیر نمیده و حساس نیست 

پیش دوستامون و فامیل و اینا هم واقعا باز و راحتم 

با دوستام میرم مسافرت 

و همیشه حمایتم میکنه ، مراقبمه ، نازمو میکشه ،ناراحتم نمیکنه، هیچکس حق نداره بگه بالای چشمم ابروعه😌😂😂 

به نظرم غیرت واقعی ایناست نه تعصبات الکی. 

یه بار کنار خیابون وایساده بودم شوهرم داشت میومد دنبالم حامله هم بودم ماه های اولم بود از دکتر دراومدم شوه م داشت میرسید خلاصه یه پسره تو ماشین گیر داده بود بیا برسونمت منم قلبم وایساد گفتم الان شوهرم میرسه میبینه شر میکنه

رفتم داخل ساختمون تو راه پله وایسادم دیدم یارو یهو اومد گف خانوم بخدا قصد مزاحمت ندارم ازت خوشم اومده منم گفتم حلقمو نمیبینی برو الان شوعرم میاد شر میشه بیخیال نمیشد دلشتم از ساختمون میرفتم بیرون با قیافه داغون ک یهو شوهرم اومد تو 

من ک زبونم بند اومد شوهرمم فهمید قضیه چیه چون از دور ک داشته میومده ترافیک بوده دیده یارو پشت سر من اومده تو 

یقه پسررو گرف پسره هم گف ببخشید من نمیدونستم شوهر داره من ناموس دزد نیستم و فلان دستاشو اورد بالا و منم حالم بد شد پاهام سست شد افتادم زمین شوهرمم ولش کرد اومد سمتم فقظ صداشو میشنیدم ک بهش میکف زن و بچم طوریشون بشه تیکه تیکه ات میکنم اونم میگف ببخشید 😂

من فشارم کلا پایین بود تو حاملگی یه ذره هم دعوا یا چیزی میشد دیگ میوفتادم چشام سیاهی میرف

از اون طرف خب منم هواشو خیلی وقتا داشتم .درسته ک قشنگ حمایت کرد ولی خب اونقدرام چیز عجیبی نبود راستش من اونقدری ذوق نکردم 

🫂🤍

اره غیرت الکی به درد نمیخوره مثلا من مریض شدم بیمارستان گفت باید سونوگرافی واژینال بدی که ببینیم درد از کجاست ببریم اتاق عمل بعد چون دکتر مرد بود میگفتم سونو نمیدم شوهرم رفته بود به منشی گفته بود که من مشکلی ندارم دکتر اقاست خانمم درد داره تورو خدا تو باهاش حرف بزن راضی شن سونو بده بعد منشی منو صدا کرد گفت این جا مردا میان با زناشون دعوا که دکتر آقا حق نداری سونو بدی اون وقت شوهر تو مشکل نداره تو وایستادی درد میکشی برو تو دکتر اصلا نگاهم نمیکنه خیالت راحت 

خدا حفظشون کنه اینجور مردا بوی امنیت و آرامش میدن که کنارشون نگران نیستی حالت خوبه وقتی یه جات درد می‌کنه فقط میتونی به درمان فکر کنی نه اینکه استرس رفتار طرف داشته باشی 

نه بابا سه ماهم بود تازه

اون لحظه خیلی ترسیده بودم ولی بعدش خبلی خندیدم بدشانس عالم بود مخصوصا وقتی شوهرم رسید

شوهرمم ماشالع 1/98 قدشه 110 کیلو وزنشه هیکلی اونم یهو کپ کرد فک کن تو راهپله یه ساختمون کوچیک همش معذرت میخاهب میکرد ک بره منم شوهرمو میشناسم دعوایی بوده جوونیاش گفتم الان دعواشون میشه یه چیزیش میشه یهو پاهام سست شد افتادم رو پله 

واقعا ؟چه جالب .