من فقط دارم فکر میکنم خانم دکتری که دم خونه بشینه و سبزی پاک میکنه متواضع نیست. بلکه هم بی فرهنگه و هم بیکار!
مگه میشه طرف پزشک باشه و وقت دم خونه نشستن داشته باشه؟
فقط اون قسمتی که گفتی خانوم دکتر با زن‌های کوچه میشینه سبزی پاک میکنه
الان دیگه تو شهرهای کوچیک هم خانمها نمیرن تو کوچه بشینند
نهایتش چهار تا از خانوم های مسن قدیمی که سبکشون همونجوری بوده میرن میشینند تو کوچه
والا چند وقت پیش روستا هم بودم خانومی رو ندیدم تو کوچه بشینه
عزیزم ناراحتیت از توقع زن داداشت رو درک میکنم
ولی اولا مقایسه ش با اون خانم دکتر درست نیست. از کجا میدونی اونم اگه شرایط مالیش اوکی نبود، چنین چیزی رو مطالبه نمی کرد؟
بعدشم ممکنه یه نفر توی طی زندگی شخصیت و انتظاراتش تغییر کنه.(زن داداشت)
شهری که زندگی میکنن اکثراً با هم فامیلن جمعیت ۵ هزار نفری داره همه از یک طایفه ان برای همین با هم فامیلن
با هم رابطه نزدیک دارن بری تو اون شهر میبینی زن و مرد با هم صمیمی و رفاقت دم خونه نشستن یا کنار جاده پیش هم نشستن
اینکه دم خونه زن‌ها میشینن صحبت میکنن عصر ها و اینا یا سبزی پاک میکنن یا بهم تو چیزی کمک میکنن یک کاری تو اون شهر کاملا عادی و معمول هستش
اینکه من دیدم این خانم دکتر با این خصوصیات و ویژگیهای که داره مثل اونا کنارشون نشسته یعنی چقدر دلش و ذاتش پاکه
یعنی نه غرور داره نه خودشو بالاتر میبینه نه اهل کلاس و پز دادنه
دقیقااااا
موندم چرا همه ب جنبه بد ماجرا نگا میکنن
مثلا منم وقای ازدواج کردم خیلی سعی کردم زندگیمو ارتقا بدم بعد دوسال خونه و ماشینمون بهتر شد همه اوایل میگفتن تو زیاده خواعی و عجولی و فلان الان هرکی شوهرمو میبینه میگه بابا دمش گرم چه پیشرفتی میکنه روز ب روز والا ما زنا حرص و جوش و غصه بخوریم شوهرامونو پولدار میکتیم تهش جوابم باید بدیم
ببخشید ولی اصلا به شما ارتباط نداره زنداداشت از داداشت چی خواسته چون یچیز شخصیه.طرف چون وضع مالی خوبی نداشته باید تا آخر همونجوری بمونه حق بیشتر خواستن نداشته باشه؟!بهتره سرتون تو زندگی خودتون باشه نه برادرت
