2777
2789
عنوان

آنوس بسته یا مقعد بسته

206 بازدید | 16 پست

سلام پسر من دوازدهم خرداد چهارصدو سه به دنیا اومد یه پسر تپلی ناز با این مشکل وقتی به هوش اومدم بهم‌گفتن تمام دنیا رو سرم آوار شد ولی دوباره به خواب رفتم انگار نه انگار نترسیدم ولی حالم خراب شد هم شنیده بودم هم دیده بودم ولی هیچوقت فکر نمیکردم اینقدر سخت باشه سریه بردنش ان آی سیو تا بعد مشخص شدن و عکس از روده هاش ضخامت این بسته بودن مشخص شه اگر ضخامتش بالای یک سانت باشه بچم باید بود کولوستومی(باز کردن شکم و گذاشتن لوله ی دفع روی شکم) میشد که همینجورم شد پس فردای تولدش دکتر علی فاضلی تو بیمارستان شریعتی اصفهان جراحیش کرد از سختیهایی که کشیدم نگم براتون یک هفته تو ان آی سیو بود بعد دو روز گفتن بهش شیر بده اول با سرنگ از ۳سی سی شروع میشه بعد میره زیر سینه  اوضاعش بعد شیر خوردن اوکی بود و مرخص شدیم دکتر گفت دوتا جراحی دیگه داره سه ماهگی و پنج ماهگی من اومدم خونه با حال نزارم با خودم گفتم دیگه شده باید الان فقط مراقبش باشم و نزارم پوست روی شکمش بسوزه خوب شیرش بدم تا وزنش برسه به پنج کیلو خودمو نباختم و شیرم ک خیلی کم بودا تقویت کردم بچه هام دختر بزرگم و پسر چهارسالم خیلی ذوقشا میکردن خلاصه به محض اینکه اومدم خونه تا بیام عوضش کنم دیدم پوست روی شکمش سوخته سریع عوضش کردم شستم پانسمانشا عوض کردم حتی گذاشتم هوا خورد سریع خوب شد و گفتم دیگه نمیزارم بسوزه خیلی تلاش کردم براش بماند ک با وجود بچه ی چهار سالم خیلی سخت گذشت بهم 

تا تو سه ماهگی شد ۶ کیلو بردیم براش تاریخ زد برا اون جراحی سخته یعنی باز کردن پشتش 

هبچوقت هبچوقت فکر نمیکردم این حد سخت باشه اینارا نمینویسم که بترسید مینویسم که اگر کسی بچش اینجوریه همه جوره آمادگیشا داشته باشه و خودشو نبازه بعدبیرون اومدن از اتاق عمل 😔انقد صداش گرفته بود هیچوقت صدای گریه هاش از ذهنم نمیرفت بیرون منم تنهای تنها حتی شوهرمم کنارم نبود بغلش کردم گفتن این خیلی بند و بساط بهشه سرم و سوند و ... تا فرداش که بتونم ساکتش کنم ک چیا بهم گذشت از خون ک‌کم آورد و بهش خون زدن و بخیه هاش ک خونریزی کردو سوندی ک شل شده بود و نشت میداد و میریخت رو زخماش همه و همه تا فرداش ک دکترش صبح اومد بالاسرش و گفت خدا خیلی دوستون داشته و برید نذری چیزی کنید براش ک کارش به باز کردن شکم نرسید چون رودش نمیرسید به مقعد شانس اوردیم و فیستول روی مثانه بود و عمل خیلی سختی داشته بچه دوساعت به حالت سجده بوده و گفت اینارا نمیگم ک ناراحت شی میگم ک بدونی اگر بیقراره به خاطر چیه 

خلاصه این مرحله را با ده دوازده روز سختی گذروندیم تا پست بعدی بگم بقیشا

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

😔😔😔😔😔😔

عٖؒشٖؒقٖؒ تٖؒوٖؒ مٖؒاٖؒنٖؒنٖؒـٖؒבٖؒ لٖؒکٖؒـٖؒہٖؒ شٖؒرٖؒاٖؒبٖؒیٖؒسٖؒتٖؒ رٖؒوٖؒےٖؒ پٖؒیٖؒرٖؒاٖؒهٖؒنٖؒ سٖؒـٖؒ؋ٖؒـٖؒیٖؒـٖؒבٖؒمٖؒ کٖؒـٖؒہٖؒ בٖؒیٖؒگٖؒرٖؒ نٖؒمٖؒیٖؒتٖؒوٖؒاٖؒنٖؒمٖؒ بٖؒپٖؒوٖؒشٖؒمٖؒشٖٖؒؒ

بعد ده روز بردیم مطب سوندشا جدا کرد و گفت خیلی عالی مراقبت کردی و همه چیزش اوکیه و تاریخ زد برا دوماه دیگه یعنی پنج ماهگیش ک دیگه کولوستومی را ببنده و بچه دفعش از طریق معمول باشه تا اینکه بعد یک ماه من دیدم انگار یه چیزی کنار مقعدش زخمه نمیدونم‌گفتم ببریم نشون دکتر بدیم وقتی بردیمش گفت اینا مخاط رودست و زمان میبره تا خوب شه و گفت دیگه بیاریدش تا کولوستومی را ببندم یعنی سر یک‌ماه ماهم سر تاریخی ک زد بردیمش برا عمل اینبار بعد اتاق عمل دیگه گریه نمیکرد این مرحله سختیش فقط شیر نخوردنه به مدت یه روز بعضی جراحا هم میگن تا پنج روز خلاصه تحمل کردیم و زن داداشم ک الهی از خدا هرچی میخواد بهش بده  کنارم بود و کمک حالم بود و اینجام به حول و قوه ی الهی گذشت و اومدیم خونه و از بخیه هاش مراقبت کردیم تا خوب شد گاهی چرک میومد ازش تا مدتی ک اونم دکتر گفت هیچ عیبی نداره الانم دفعش تکه تکه هست ولی دکتر گفت بی اختیاری نمیگیره که اونم سپردم به خدا گاهی یبوست میگیره و دمار از روزگارم درمیاره اگر بچتون با این مشکل به دنیا اومد اصلا نترسید از لحاظ سایر آنومالیها حتما بررسی بشه جراح خیلی خیلی خبره برا باز کردن پشتش پیدا کنید مراقب زخما باشید من دود عنبر نسا میدادم به بخیه برا همین زود جوش خوردن خوب شدن امیدتون به خدا را تو همه ی مراحل و سختیها از دسو ندید و مطمئن باشید ک دسته گلتون خوب خوب میشه اینا را نوشتم برا کسی اگر بچش این مشکلو داشت 

سلام خداقوت میگم بهتون مامان نمونهتجربه دارم.البته بچه خودم نه ،یکی از عزیزانم،اون شرایطش بسیار سختت ...

بی اختیاری نگرفت؟؟؟ من فقط ازاین میترسم خیلی با اینکه دکتر گفت نمیگیره

وای خیلی سخته. من فیستول مقعدی گرفتم و سوراخ شد روده ام. دوبار عمل شدم. چقدر سختی کشیدم. تنهای تنها بودم

یا رفیق من لا رفیق له... خدایا نی نی منم به سلامت برسون. (نی نی دنیا اومد خداروشکر سالم و خوبه)
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792