ترو خدا بهم بگید چکار کنم
خونه اجاره کردیم همه چیمون تکمیل بود زد و یکی از اقوام فوت کرد ماهم برای احترام صبر کردیم
حالا دوباره رفتم همه تدارکات چیدم مادر شوهرم که چند ساله روی رخت خوابه و حالش بده و قندی داره و بر اثر قند پاشو از دست داده حالش وخیم وخیمه و همه بچه هاش دارن براش گریه میکنن و اصلا نمیتونه غذا بخوره و اگه این بمیره چند سال عذا داری میکنن باید ارزوی عروسیمو با خودم به گور ببرم😞😞😞😞مامانم میگه اگه فوت کرد باید بدون عروسی بری سر خونه زندگی منی که این همه ارزوی عروس شدن رو داشتم..
خوب هر چه زودتر عروسی بگیرید
منتظر چی هستی؟
نمیشه زود تر تا ایشون هست عروسی بگیرین؟
خب تا هست چرا ی عروسی جم وجور نمیگیرید ک عقلا اون بنده خدا قبل مرگش عروسی پسرشو ببینه
خوش به حالت به تو میگن عروس خوشبخت ....
زود عروسی بگیر تا فوت نکرده
خب الان چرا دست دست میکنین؟ تازه مادرشوهرت اگر بفکر همسرت باشه باید بگه عروسی بگیرین میخام عروسی پسرم ببینم
زودتر بساط عروسیتون راه بندازید
زندگی مگه به جشن عروسیه😐 چه آرزوهایی دارید بابا بیخیال
نخیر. قبول نکن.
چرا مادرت باید اینطوری بگه.
اگه خدای نکرده فوت کرد. بعد چند ماه یه جشن کوچیک خونه پدر خودت بگیرین. در حد 30 نفر شام بخورن.
آرایشگاه و آتلیه و لباس عروس.
عروس شدن به لباس و مهمونی نیست
خوشبخت باشی دیگه نیازی به جشن و لباس سفید و آرایشگاه نداری.
امان از روزی که بهترین عروسی‌و بگیری اما از روز اول زندگی دلت خوش نباشه.
بسپار به خدا دختر. مگه چقدر اهمیت داره اون جشن. به چیزای مهمتر زندگیت فکر کن
عزیزم هرچی خدامصلحت بخاد،اگ‌مادرشوهرت چیزیش شد،ی مدت بعد مثلا ی سال بعد ب شوهرت بگو ی جشن مفصل تو تالار بگیره همروهم دعوت کنه،بگین سالگرد ازدواجونه،یاهم ازاول عروسی کنین الان ترند شده دیگ.خوده من تو سالگرد عروسیمم لباس عروس پوشیدم ارایشگاه اینا ماشین تزیین شده..چ اشکال داره فقط ی مدت میندازین عقب غصه هیچو نخور الانم بحث عروسی رو نگو اصلا چون‌شوهرت حال روحیش خوب نیس و خدای نکرده فاجعه پیش میاد
.
