۴ بار تا پای عقد رفتم ..... به شدت ازدواجی بودم ... زور میزدم ازدواج کنم ...
یه بارش حتی نوبت محضر .. لباس عروس و ...
بهم خورد رفتیم شناسنامه مو از محضر آوردیم..
فکر کن اینجوری بهم میخورد اما خدا خودش میدونه هیچکدوم من مقصر نبودم .... سنم میرفت بالا و این به هم خوردنای نامزدی و حرف و حدیث در و همسایه و فامیل و ....
اما خواستگار نبود ک نبود ک نبود ... ۳۵ سالم شد