موضوع مربوط به خودم نیست و واقعا تصمیم این دختر برام فوقالعاده عجیبه
این دختر خانم ی خاستگار داشتن ک خیلی عجله داشت برای اینکه هرچه زودتر با این دختر خانم ازدواج کنه این خانمم سنشون اون زمان ۲۰ سال بود ینی میخام بگم خیلی سنشون بالاام نبود و کلی طلا داشتن ک باهاشون بود همیشه ینی استفاده میکردن حالا ب دلایلی اون زمان رد کردن خاستگارو ولی خب خاستگار سمج و ب شدت پیگیر بود
این دختر خانم تمام طلاهاشو فروخت ب دلایلی و بعد این موضوع آقا پیگیری ای نداشتن و بعد از حدود ی سال ک خانم باز طلا میندازن ینی خیلی دقیق بعد از فروش ولکن شدن و دوباره با طلای جدید پیگیر حالا این خانم قبول کرده ک ازدواج کنه با این آقا و در شرف ازدواجن
آخه واسه ی چی شخصی ک ب این صورت ناگهانی بیاد و بره رو باید قبول کنه الانم این آقا گفتن ب خانم ک برای ی مسئله ای بفروشیم کل طلاهای خود دختره رو و اینایی ک میخان براش بخرنو و دختره ام قبول کرده ک اینکارو کنه آخه ی آدم پولکیو چرا باید جدی بگیره این؟؟