عروس ها روابط خانواده رو سرد میکنن

اره دقیقا زندگی عا هم صنعتی و سخت شده. 

قدیم مردم روزی شیش هفت ساعت کار میکردن اندازه ده نفر درامد داشتن. 

الان یه کاری کردن یه نفر ادم روزی ۱۲ ساعت کار میکنه درامدش دو نفر رو هم کفاف نمیده. 

خب همینا هم باعث میشه وقت کمتری بمونه. دیگه این آدم و زنش وقتی یه جمعه رو فقط دارن،  مجبورن جمعه ها رو برا زنشون بذارن،  ماهی یه بارم به خانواده سر بزنن 

عزیزم 🥺

وای دقیقا ما ما هم اینجوری بودیم. برادرشوهرم و جاریم و دوستای جاریم با من و شوهرم هر وقت میرفتیم بیرون کلا شوهر من مادرخرج بود بعد به شوهرم گفتم باید نوبت نوبتی باشه نه که همش تو ضرر کنی. تازه اونا یه ایل آدم با خودشون میارن. 

شوهر منم یه روز به داداشش گفت که داداش دونگ اون روز رستورانو به من بده قرار نیست که همیشه من حساب کنم.  همونجا مادرشون پرید به من که عروس حواست باشه این دو تا داداش تا قبل از اینکه تو بیای مشکلی با هم نداشتن،  الان تو اومدی به خاطر چیز به این کوچیکی دارن بحث میکنن معلوم نیس چی تو گوش پسر من خوندی.  منم گفتم من از پسر شما نه سال کوچیکتر هستم،  عقل و تجربه م خیلی کمتر از پسر شماست،  قطعا خودش عاقلتره و بهتر از من میدونه چه کاری درسته همونو انجام میده 

الهی بگردم 🥺♥

خدا مادرت و شوهرتو برات حفظ کنه. 

هیچ فرقی نمیکنه که از اول عروسو بخوان یا نخوان.  کسی که از عروس بدش بیاد و حسادت کنه حتی اگه خودش اون عروسو انتخاب کرده باشه بدترین بلاها رو سرش میاره. 

مثلا من مادرشوهرم با مامانم دوست بودن و مادرشوهرم میدونست که مامانم چه قدر مظلوم و بی زبون و ساده ست.  بعد چون از بچگی با مامانم دوست بود مادرشوهرم اینم میدونست که خانواده ی بابام نه برا مامانم عروسی گرفتن نه طلا و نه هیچی و بابای مامانم هم برا مامانم عروسی گرفت،  هم کل جهیزیه و هم بهشون خونه داد،  ینی بابام داماد سرخونه بوده.  

مادرشوهرم منو انتخاب کرد اومد خواستگاریم چون فکر کرد منم مثل مامانم بی زبون و مظلومم و میتونه منو کنترل کنه ولی فهمیدم نیستم 

برا همین بعد از عقد دعواها شروع شد،  چون نمیتونست از من نه بشنوه و میخواست مثل غلام حلق به گوش به همه ی حرفاش گوش کنم.  اخه توقع داشت کل هویت و وجود و علایق و ذاتمو تغییر بدم و اونکاری که اون میخواد بکنم. 

و بعد هم که دید پسرش که عاشق مادرش بود و کل پولاش در اختیار مادرش بود،  دیگه به زنش بیشتر از مامانش پول میده.  برا همین از من و پسرش متنفر شد.  بیشتر از من ولی پسرشم خیانتکار میدونه انگار با عشق بیشتر پسرش به من،  من هووش شدم 

اون که درسته عروس و داماد جزو خانواده نیستن و فامیل به حساب میان 

مادر پدرا و خواهر برادرا هم بعد از ازدواج دیگه  خانواده نیستن و فامیل به حساب میان 

و خوانواده ی اصلیت زن و شوهر و بچه ت میشن. 

ولی کلا اگه از عروس ها بدت میاد و خودت هم یک زنی این رو بدون که تو هم قراره عروس بشی و دعا کن تفکر غریب ستیزی مثل شما نداشته باشن که از همون اول شمشیر از رو ببندن