تو مصاحبه کاری باهام اومد جلو مدیرمون ازم کلی تعریف کرد.
سربازیش تمومشد یه فیلم از دوران سربازیش درست کرد اینستا پشت گذاشت کپشن نوشت با تشکر از لشکر پشتیبانی یک نفره،همسرم.
ی بار زنبور پامو نیش زد تااومدو زنبورو دید سریع رفت یه امپول ضدحساسیت اماده کرد بعد تازه اومد پیش من ببینه حالم چطوره.
شبا تو خواب پتو میکشه روم
مریض که بشم میریم جیگرکی نمیذاره خودم لقمه بگیرم برام لقمه میگیره میگه تو بخور من نگات کنم
وفتی ک بخاطری بارداری استراحت بودم ۹مااه تموم کارامو کرد برام لگن میگرفت
وقتی ک بخاطر دیسک کمر نتونستم ی لیوان آب برم بخورم تمااام تلاششو کرد تا خوب کرد چ مالی چ محبتی چ... و تماام اون مدت کل کارای خونه رو میکرد و بچه داری هم میکرد
وقتی شبا پامیشد ب دختر کوچولومون شیر خشک میداد چون من بخاطر کمر دردم حتی نمیتونستم بشینم
در کل ت. مریضی هام و سختی هام فهمیدم ک دوسم داره ولی خب بنده خدا زبون چرب و نرم نداره ک برام زبون بریزه هییچوقت طبون نریخته واسم هیچوقت تولد نگرفته ولسم کادو نگرفته واسم ولی خب همیشه نشون داده بهم
و الان شکرخدا من خوبه خوب شدم و دخترم داره ۳ ساله میشه😍
به خاطر من خیلی تغییر کرد شد همونی که من میخواهم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
17 ثانیه پیش
18 ثانیه پیش
18 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز