من یکی دوباری غیبت کردم تو دانشگاه و کلاسمو پیچوندم که اونم دلیل داشته. چون بابام پارانویده و نمیزاره هیچ جایی برم، مجبور شدم چند تا از کلاسامو بپیچونم برای رفتن به کلانتری و اینا ک نفهمه. ولی امروز مشکوک شد گفت میخواد بره تهتوشو دربیاره گفت میدونه دانشگاه نمیرم آخر مچمو میگیره. چیکار کنم نفهمه غیبت هامو؟؟ اصن میتونه کاری کنه؟؟ غیبت هام تو سامانه دانشگاه ثبت شده؟ از اونجا میتونه بفهمه؟ یا مستقیم باید بره از اساتید بپرسه؟یکی از استاد هام هوامو داره اگه از اون بپرسه میگه غیبت نداشتم. ولی بقیه رو نمیدونم. کمکم کنید لطفاً. گفت اگه بفهمم غیبت داشتی دیگه نمیزارم دانشگاه بری. ازش متنفرم زندگیمو جهنم کرده. سرکار که نمیزاره برم دیگه دانشگاه هم نزاره هیچی
یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.
چون مامانم بهش خیانت کرده شکاک شده به منم همش شک میکنه. اخلاقش هم که نگم برات گنندههه گند هست. منم دیگه ازش خسته شدم میخوام برم کلانتری ازشون برگه بگیرم ببرم اورژانس اجتماعی که ببرن بستریش کنن چون روانیه و مشکلات اعصاب داره و دارو مصرف میکنه. به شدت هم خودشیفته و کوه غروره. خسیس هم هست. هرچی اخلاق گند بگی داره. منم میخوام جرئت به خرج بدم و بالاخره یه کاری برای خلاص شدنم از این خراب شده پیدا کنم. مامانم ک فوت کرده پس خودم میمونم
نه عزیزم هیچجا ثبت نمیشه به جز برگه ی حضور غیاب اساتیدکه اوناروهم عملا نمیتونه پیدا کنه
عه واقعا تو سامانه ثبت نمیشه پس؟ دوستم هم میگفت ولی گفتم محض اطمینان اینجا هم بپرسم. خب اگه بره از اساتیدم بپرسه چی. یکیشون که هوامو داره ولی بقیه رو چیکار کنم 😢
همین دیگه. زندگیمو زهرمار کرده بخدا دیگه کارد به استخونم رسیده نمیتونم تحملش کنم. میخوام ازش هر طور شده دور باشم
حالا چه با فرار از خونه، چه با رفتن به اورژانس اجتماعی، هرچی. فقط میخوام ازم دور باشه و دیگه بهم آسیب نزنه چون اگه اینطوری پیش بره مثل خودش یه روانی میشم
ببین اگهواقعا پارانوییده فقط ازش فراااررر کنجدی میگماهر طور شده مستقل شو
ارههه اتفاقا رفتم به اورژانس اجتماعی زنگ زدم. شرایطمو براشون توضیح دادم. حتی چند بار هم تهدید به مرگم کرده و دوباری هم خفم کرده. اورژانس گفت باید بری کلانتری و با قاضی حرف بزنی که بهت برگه بده. بعد اونو بیاری پیش ما که بتونیم بگیریمش بستریش کنیم تو تیمارستان تا خوب نشده هم ولش نکنیم. منم امروز به استادم که هوامو داره شرایطمو گفتم چون دید خیلی استرس دارم و مضظربم، باهام حرف زد گفت بیا خونه من نهار بخوریم بعد راجب شرایطت بیشتر توضیح بده. استاد خانوم و مجردیه. گفت میخواسته یه بچه به سرپرستی بگیره یعنی من از این حرفاش فهمیدم شاید منو بخواد به فرزندخوندگی بگیره. اتفاقا واقعا قابل اعتماده و بادرک و مهربون. من که از خدامه. ولی یعنی میشه بچه ۲۱ ساله رو به فرزندخوندگی گرفت؟ از فقط از ۱۸ سال به پایین رو میشه؟ البته من بچه محسوب نمیشم ولی خب بزرگسال هم نیستم دیگه. نگفت میخواد به سرپرستی بگیره ها فقط از حرفاش اینو فهمیدم. یه درصد احتمال دادم. بجز اون، گفت هروقت احساس خطر کردی میتونی بیای پیش من. من که از خدامه همیشه تنهام خونه. کسی هم نیست میتونی راجب باشی. امروز رفتم خونشون واقعا آرومم کرد خیلی آروم شدم
تو سامانه ثبت نمیشه مگه میخواد از تک تک اساتید بیاد سوال کنه؟!
بخدا ازش بعید نیست. حالا نمیدونم شایدم برای ترسوندن من گفته. منم پرو پرو گفتم برو سوال کن من که غیبتی نداشتم. نداشتم شک کنه. ولی خب ته دلم میترسم که واقعا پیگیر شه. از خود دانشگاه که بپرسه که بهش نمیگن تعداد غیبت هامو؟ فقط از طریق اساتید میشه فهمید؟
پدرشه کجا فرار کنه نمیزاره هم کار کنه چطور مستقل بشه؟؟؟!
حرفتون درسته ها ولی من چون کارد به استخونم رسیده و جدی دیگه نمیتونم بکشم، زدم به سیم آخر و تصمیم دارم هرجور شده ازش دور باشم. کامنتای دیگمو بخونید. من تو خونه امنیت جانی ندارم مدام کتکم میزنه و تهدیدم میکنه حتی چندباری هم میخواسته منو بکشه. دیگه نمیکشم. نمیزارم ادامه پیدا کنه. باید خودمو نجات بدم هرطور شده