من هر وقت با مامانم تنها میشیم بحث ازدواج و خواستگاره خودم حقیقاا بدم نمیاد اصلا.
بابام اون روز داشت در مورد اختلاف سنی حرف میزد اگه طرفو بشناسی مهم نیستو اینا منم الکی مخالفت میکردم.
یا الان هر هدفی که دارن در اینده من تو هیچ کدومشون نیستم چون ازدواج کردم🙁
یعنی قراره خونه فلان جا بگیرن برن فلان شهر چیکار کنن من موزم حسابنمیشم
حقیقتا هم دلم میگیره هم یه جوریم.