سلام خوبین چند مدت هست زندگی منو شوهرم خیلی بهم خورده اون توقع داره من برم سمتش منم توقع دارم اون بیاد البته من رفتم سمتش که بهم محبت کنه اما باز فردا اون روز دوباره قهریم ناخودآگاه قهر میشیم برای چیزای کوچک
منم اصلا به خونه اهمیت نمیدم هر هفته یک بار جارو میکنم گاز تمیز نمیکنم اصلا از وقتی ناامید شدم دیگه شوق ندارم اون میگه دانشگاه تو از زندگی انداختن منم میگم تو حتی یک مانتو که ازت خواستم نخریدی برام
نمیدونم ته این زندگی چی میشه ولی هر دو بدمون میاد از این زندگی