پسرخالمه چن ماه پبش بهم پیشنهاد داده بود به مامانمم گفتم بعد ازینکه دست رد به سینش زدم چون هم ۱۶ سالمه دهنم بو شیر میده دارم درس میخونم دوما ۳۰ سالمم بود هیچوقت فامیلی ازدواج نمیکردم
هم خودش هم بابای هر.زش تهدیدم کردن تعهد دادن پیش پلیس کارمون به دادگاه کشیدو...
چند روز پیش من میخواستم برم رشت از طریق فرودگاه میخواستیم بریم مامان بابام قسمت گیت بودن من چون پاور بانکمو میخواستن بگیرن و لازم داشتم رفته بودم پیش رسپشن کارارو بکنم چون صدام کرده بود بعد یه مرده مسافر بود داشت بهم میگفت که چیکار کنم پاور بانکو نگیرن بذارم تو قسمت بار و اینا بعد این دیده میگه تو داشتی لاس میزدی و...
واقعا میترسم چیکار کنم بگم به مامانم؟
اینسری بابام یکیشونو میکشه حتما