2777
2789
عنوان

از جاریم بیزارم چیکارکنم متنفرم

| مشاهده متن کامل بحث + 1093 بازدید | 42 پست

متقابلا همین رفتارو بکنید 

زنده باد کشور عزیزم ایران زمین.         ❤️🤍💚                  آن‌ها که اهل صلحند بردند زندگی را/وین ناکسان بمانند در جنگ زندگانی…/ بشری که حق اظهار عقیده و بیان اندیشه خود را نداشته باشد، موجودی زنده به شمار نمی رود/ خواهشا افراد خشک مذهب و افراطی روی پیام من ریپلی نزنن ممنونم /به کوروش به آرش به جمشید قسم به نقش و نگار تخت جمشید قسم که ایران همی قلب و خون من است گرفته ز جان از وجود من است بخوانیم همه این جمله در گوش باد…چو ایران نباشد تن من مباد  بدین بوم و بر زنده یک تن مباد…

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

اخه نوشتم که شوهر احمقم میگه من نمیتونم ب خاطر کارای شما رابطمو با برادرم قط،کنم

وای با منم همین کارها رو میکرد  شدم مثله خودش  سلام نمیکنم   دعوت کرد نرفتم   خداحافظی نمیکنم  اینقدر خوبه 

اصلا من برام عجیبه مگه جاری چیکارته یه زن غریبه‌است بخدا 

چرا برات مهمه رفتاراش؟ چرا باید قطع رابطه کنی؟ نه اصلا اهمیت نده فامیل شوهر اصلا خانواده محسوب نمیشن نه به تبریک نه به کمکاش اصلا احتیاجی نداری

خب آدمی که بی دلیل بهت بی توجهی میکنه یه چیزی در تو دیده که بهش حسادت میکنه 

غصه نخور درست میشه.

 حوصله دارین اینقدر جاری مهمه من رو به دوساله عقد عروسی کردم دوبار جاریمو دیدم یکی روز عروسیم یکی خونه مادرشوهرم اصلاا نه شمارش نه پیجش هیچی چون کلا برام مهم نیست باور کن تو بعزار ببینمش شاید نشناسم اصلنم انگار جاری ندارم

یه مدت جاری منم اینجوری شده بود 

منم گفتم بزار حرصش بدم حالا ک خودشو میگیره 

خلاصه هر روز جلو چشمش تیپ میزدم و آرایش میکردم 

میرفتم با مادرشوهرم گرم میگرفتم خواستیم بریم تفریح پرسید کجا میرید جوابشو ندادم صبح ک دید تیپ زدم داریم راه میوفتیم میخاست بترکه وقتی تو حیاط بود اصلا نگاش نمیکردم دقیقا شده بودم مثل خودش حتی بدترررر چیزی میخاست بچه هاشو میفرستاد میگفتم ندارم با خواهرشوهرم حرف میزدم میپرید یه چیزی میگفت اصلا جوابشو نمیدادم حتی نگاشم نمیکردم به خواهر شوهرم میگفتم فلان لباس خریدم فلان چیزو برا خونه گرفتم اونم فقط حرص میخورد  خلاصه یکم کوتاه اومد دیدم هی میاد حرف میزنه مثلا خوراکیی چیزی میخرید برام نصفشو میاورد ولی حسااابی حالشو جا آوردم 

دو تامونم تقریبا یکی ایم

تو چجوری رفتار میکنی با اون؟ حتما دوست داری تحویلت بگیره که از بی محلیش ناراحتی . البته ک اونم بهت حسودیش میشه و تو باید مث خودش باشی هرجا بود فکر کن نمیبینیش. حتی سلام و خدافظی هم نکن.هیچی

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792