خواستگار دارم کم و بیش ولی نمیخوام بیان دوست دارم به همه اعلام کنم تا آخر عمرم دوست ندارم با هیچ نا محرمی ارتباط داشته باشم . هروقت به مامانم میگم )البته اگر جرعت کنم درکل کم میگم .. اما میگن قلط کردی 😐😐 . به بابامم میگن میگن انشالله همسر خوبی برات پیداشه وقتی بچه بودم برام جهیزیه برام گرفتن به تمکن مالیم نیاز ندارم ولی مامانم میگن بدبخت وقتی پیر شدی و تنها شدی میفهمی چی میگم ... . نمیدونم چکار کنم . دونستن که میدونم نمیخوام ازدواج کنم 😁😁 . مامانم همش حرص میخوره میگه تا کی از دست تو دق بخورم دختر 😅 ولی واقعا نمی خوام ازدواج کنم .. دعا کنین خدا کمکم کنه ❤️
تو فضای مجازی خیلی سو تفاهم ایجاد میشه و هر کسی با لحن خودش نظر میده و دیگری با لحن خودش نظر رو میخونه و سلیقه ها و فرهنگها فرسخ ها متفاوته اگه سوتفاهمی پیش اومده و امد همدیگه رو ببخشیم
یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.
یادت باشه تو این دنیا هیچ چیزی از هیچ کسی بعید نیست... اگر مادر شدی یادت نره اول تو باید شاد و قوی باشی تا بتونی شاد بزرگش کنی یک بچه از همون روز تولدش نگاهش به خنده های مادرشه نه رنگی بودن اتاقش... شوهر خدا نیست نون شبت گرو اون نیست پس از سر ناچاری کنارش نمون اگر حرمت گزار نیست .
سعی کردم که بمانی و بریدی به درک/کارمان را به غم و رنج کشیدی به درک/به جهنم که از این خانه فراری شده ای/عاشقت بودم و هرگز نشنیدی به درک/میوه کال غزل بودمو از بخت بدم/تو مرا هرگز از آن شاخه نچیدی به درک/فرق خرمهره و گوهر تو نفهمیدی چیست/جنس پا خورده بازار خریدی به درک/عاقبت سنگ بزرگی به سرت خواهد خورد/میکشی از ته دل آه بزرگی به درک
ترس از ازدواج دارم می ترسم نکنه ازدواج بدی داشته باشم خوانواده بیشتر ناراحت شن یا اینکه همس آیندم آدم خوبی نباشه و زندگیم از مجردین که اینقد خوبه بره . چون من وقتی بچه بودم خیلی مامان بابام رو ناراحت کردم فکر می کنم مامان بابام به خاطر من مریض شدن پس تا آخر عمرم میخوام کنارشون باشم و ازشون مراقبت کنم اینجوری عذاب وجدان نداشته باشم . البته رابطم باهاشون خوبه وقتی اینارو بهشون میگم . بهم با لبخند یا میگن اینطور نیست یا میگن به هر حال ناراحتمون کردی الان دیگه آدم شو ازدواج کن . ولی بازم ناراحتم و فکر می کنم با ازدواج کردنم خدا از سرم درمیاره و با ازدواج جواب بدی هایی که به خوانواده کردم رو میدم هرچند اونا میگن اشکال نداره ولی من بازم میترسم و خیلی نگرانم حس می کنم اینجوری آرامشم بیشتره
تو فضای مجازی خیلی سو تفاهم ایجاد میشه و هر کسی با لحن خودش نظر میده و دیگری با لحن خودش نظر رو میخونه و سلیقه ها و فرهنگها فرسخ ها متفاوته اگه سوتفاهمی پیش اومده و امد همدیگه رو ببخشیم
میدونم منظورم اینه که نمیخوام با هیچ پسری دوست باشم یا هیچ مردی آشنا شم
تو فضای مجازی خیلی سو تفاهم ایجاد میشه و هر کسی با لحن خودش نظر میده و دیگری با لحن خودش نظر رو میخونه و سلیقه ها و فرهنگها فرسخ ها متفاوته اگه سوتفاهمی پیش اومده و امد همدیگه رو ببخشیم