همسایه اومده خونمون بعد بابام گفتش بهشون نارتج و برنج بده بعد مامانم میگه کیسه نداریم هی داد میزد بعد هی به بابام توهین میکرد میگف اون درخت رو نکن اون درخت رو قول دادم به فلانی بدم هی به بابام میگفت هیچی حالیت نمیشه هی با توام اونو نگیر فلان کن بیسان کن
منم یدفعه اعصابم خورد شد به مامانم جلو زنه گفتم یذره خودتو نگه دار
الانم ناراحت شده اههه عذاب وجدان گرفتم😭😭😭