اینکه حیثیتم تو فامیل و کل دانشگاه میره و میفتم سر زبونا اصلا برام مهم نیست
مهم اینه ک عاشقشم و نمیتونم ازش دل بکنم میمیرم براش
مطمئنم بعدش یا میمیرم یا بلایی سر خودم میارم
بهم میگه تو منو نابود کردی دارم خودمو نجات میدم🥲
میگه من بهت نیاز داشتم نیومدی پیشم بخاطر دانشگات این دوسال میگفت میومدی شهر ما درستو انتقالی میگرفتی تا کارم درست بشه بیام شهرتون عروسی کنیم میگه دو سه روز اخر هفته ک همو میدیدیم و تعطیلات خیلی کم بوده و من نیاز داشتم بهت