آفرین خوبه
من بعد ازدواج تمام مشغولیتامو گذاشتم کنار خیلی اشتباه کردم به قول دوستام خیلی شوهری ام...اصلا انگار خودم برای خودم برنامه ای زندگی ای هیچی ندارم...
نتیجش شد چسبیدن به شوهر و اونم کار داشت و برای خودش برنامه داشت و وقتی متو میذاشت کنار خیلی عصبی میشدم که چرا اینطوریه
از طرفی وقتی تصمیم میگرفتم که مشغولیت درست کنم برای خودم اون بد عادت شده بود چون دائم چسبیده بودم بهش..و میگفت وقتی من میام خونه دیگه نرو سر لب تاب بشین کنار من
خب میشستم کنارش نیم ساعت نشده حوصلش سر میرفت
میرفت پایین پیش مامان باباش انگار من اسکلش بودم هر وقت هست باشم هر وقت نیست برم سراغ کارام...
چیزی که برای اون مسئله ای نبود...
وای الان که دارم میگم حالم دوباره میشه مثل اون روزا
الان بهتر شدم نه چسبشم نه اونقدر به بودن و نبودنش اهمیت میدم حالم بهتره
اونم درکش بهتر شده از زن و زندگی