ازش یه سوال میپرسم اصلا هواسش نیست باید چند بار تکرار کنم تا جواب بده.. یکسره تو گوشیه اینستا یا اهنگ گوش میده
وقتی باهاش حرف میزنم هواسش یه جا دیگه کلا تو حرف زدنامون همراهی نمیکنه انگار منتظره زود حرفم تموم شه .
ازش گله میکنم مث گیجا نگاه میکنه هیچی نمیگه
اگه باهاش حرف نزنم اونم اصلا حرف نمیزنه سکوت.
بچه نداریم. دوساله عروسی کردیم
یبار میگفت من تو فکر اینم برات خونه بزرگ درست کنم ذهنم درگیره بدهی و ایناست منم گفتم تو که رفتارت با من اینجوری چه فایده
حالم خیلی بده همیشه میرم گریه میکنم بعد این رفتاراش خیلی عصبی شدم نسبت به روزای قبل . انقد حرص خوردم معدم اسید زده اشتها اصلا ندارم.
دیشب تصمیم گرفتم بیخیال شم حرف نزنم باهاش . بعد گفت تشک هارو بیار خوابم میاد. پهن کردم بعد اومدم اتاق .گرفت خوابید بعد چند دیقه پا شد صدام زد بیا بخوابیم دوباره رفت تو گوشی. منم اومدم جامو جدا کردم میخاستم بخابم منو به زور کشید سمت خودش گفت بیا پیشم منم داد زدم گفتم ولم کنم مگه من اسباب بازیتم هر وقت بخوای بیام هر وقت نه بی محلی جوابمو ندی با مشت زدمش گفتم ولم کن . بعد ولم کرد رفت خوابید
چیکار کنم درست شه تروخدا کمک کنین