2777
2789
اره 😂جلو مادرشوهرم خواهر شوهرم اصلا حیا سرش نمیشه بچه😂جلو بقیه خیلییی با ادب و محترم و رسمی ولی جل ...

خوش به حالت😊من بوسش میکنم تازه اعتراضم میکنه که زیاد بوس میکنی عکس العملی هم نشون نمیده

یعنی دوسم نداره؟🥺

من چادریم تقریبا ۲۰ روز بعد عقد رفته بودم خونه شوهرم اینا. مادرشوهرم گفت برین تو اتاق راحت باشین تا شام اماده شه من از ترس مانتومو زیر چادر در نیاوردم هرچی گفتن دربیار گفتم سردمه😂😂 البته مانتو هم نتونست کاری کنه تو اتاق هی میگفتم از رو لباس از رو لباس ولی کی بود که گوش کنه😅 ولی من جدی خیلی میترسیدم الان یادم میفته خندم میگیره 

به خر اگه الماسم‌بدی بازم یونجه میخواد بحث لیاقته😏😏😏

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

ما هم 8ساله با همیم قراره سال دیگه رسمی شه. بعدش شور و شوق داشتید؟؟؟ تکراری نبود؟؟؟

ن اتفاقا بعد از ازدواج شور و شوق خیلی بیشتر میشه🥹

اعتقاداتت رو برای خودت نگه دار و انسانیتت رو به تمام دنیا نشون بده 🩷🌙
سلام عزیزم خوبی،خیلی وقته خبری ازت نیس،به نامزدت که بهم زده بودین برگشتی دوباره؟عقد کردین؟

سلام قشنگم اره عزیزم یکساله ک عقدیم 

اعتقاداتت رو برای خودت نگه دار و انسانیتت رو به تمام دنیا نشون بده 🩷🌙

ما عقد کرده بودیم اجازه نداشتیم پیش هم باشیم دوروز بعد عقد شوهرم شبش گفت هتل گرفته منم صب بلند شدم یه لباس سک سی برداشتم لوارم آرایشمم برداشتم و به بهانه طبیعت گردی با همسرم زدم بیرون و رفتیم هتل  

قبلشم موبر گرفتم و تا رسیدم نشستیم رو تخت اول پولای شاباش عقد رو شمردیم حساب کتاب کردیم بعد رفتم حموم دوش گرففتم و لباس خوشگلمو پوشیدم

وااااا خب برای بی معنیه میخوام بدونم علت زود شوهر مزدنشون چیه وقتی پیش پا افتاده ترین چیزاهم نمیدونن

چقدر رو مخی

قبل هر سوالت از خودت بپرس ببین ربطی بهت داره

بنده خدا یچیزی تز چندین سال قبل تعریف کرد برا خنده تو فلسفیش کردی حالا فهمیدی مثلا به زور شوهرش دادن یا کلا رسمشون اینه سنتی و به این صورت ازدواج کنن چیزی عایدت میشه؟

ما عقد کرده بودیم اجازه نداشتیم پیش هم باشیم دوروز بعد عقد شوهرم شبش گفت هتل گرفته منم صب بلند شدم ی ...

ای وای منم اجازه نداشتم 

ولی این فکر شما به ذهنمون نرسید واقعا هتل ایده خوبی بود 


....چه بود آن آهِ عميق, که حتى در مهمانى‌هاى شلوغ ,دست از گريبانِ ما نمى‌كشيد؟
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792