ینی این بشر انقد پررویه که نگم
به خودش این حق و میده که هرکاری دلش میخواد بکنه
ینی هرجا میره اونجارو نابود میکنه ،
واحد روبروئیمونه
یه زمانی هی میومد از ما چیز میز میگرفت، زنگ خونمونو میزد بدون اینکه بهش تعارف کنیم میومد تو
تا اینکه بهش رو ندادم دیگه نیومد
مزاحم بقیه همسایه هاهم میشه ،
واحدشون دقیقااااا کنار اسانسوره ، این برداشته پادری انداخته جلو در آسانسور، من هر سری بخوام از آسانسور بیام بیرون اون یه تیکه رو میپرم که پام نره رو پادریشون
اونوقت میاد زنگ خونه مارو میزنه به مامانم میگه جلو در اسانسورو دستمال کن 😐😑، کنار واحد مام پله میخوره میره بالا ، روزی ۱۰۰بار میره خونه واحد بالاییمون ، از پله های در خونه ما میره ، یا مثلا کفش گلیشونو رو پله ما میپوشن ، با وجود اینکه خودشون پله دارن
کلا آدم مریضیه، خانوادگی خلن، باورتون نمیشه پسر و شوهرشم قاطین ، معلوم نیس از کدوم جهنم دره ای اومدن
الانم کفشای بو گندو پسرشو گداشته جلو در خونه ما ، یه بوییم میداد افتصاحححححح😬🫢
دلم میخواد یه روز چنان دعوایی باهاش بکنم که حساب کار دستش بیاد ولی مامانم میگه با اینا دهن به دهن نکن ، اینا چیزی برا از دست دادن ندارن ، بی حیان
راستم میگه
نگاه میکنم تو صورتش انگار دنیارو گدایی میکنم
چندش خانم
بنطرتون چه کنم