2777
2789

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

اخی، مرسی، خیلی لطف دارین.نه من برام مهمه نزدیک مامانم باشم

به نظر من ازدواج باید خودش پیش بیاد نه که آدم دنبالش بره 

حالا شاید شرایط طوریه ک واجب باشه برا بعضیا.ولی در کل چیزی نیست ک بگیم حتما باید باشه 

به نظر من ازدواج باید خودش پیش بیاد نه که آدم دنبالش بره حالا شاید شرایط طوریه ک واجب باشه برا بعضیا ...

من تجربه زندگی مستقل داشتم. و تا قبل از استقلال ام ذره ای ب ازدواج فکر نمیکردم... ولی تو همون مدتی ک تنها زندگی کردم، مریض شدم، همه مشکلاتم رو تنها جل کردم... خرید یخچال و سایر وسیله هارو تنها انجام دادم. ننهام فروختمشون موقعی ک داشتم برمیگشتم خونه پیش مامانم... اونجا بود ک فهمیدم چقدر اشتباه کردم ک فقط ب درس و پیشرفت فکر گردم و تخم مرغ هام رو تو یه سبد چیدم..اونجا بود ک فکر کردم من پیر شم هم صحبت لازم میشم... اونجا بود ک فهمیدم سرما بخوری ولی کسی نباشه بهت ی لیوان آب دستت یده یعنی چی... برا هنینه الان مصمم ازدواج کنم... خواهرم تجربه زندگی مستقل رو چون نداشته و مث گدشته من فقط فکر پیشرفت بوده الان بی نهایت موفق عه ولی مجرد عه. از خودش خونه داره و درآمد خیلی خوب ولی تنهاس.... خونه روهم خودش خریده ها،‌کسی کمکش نکرده... ما خانواده تا دنبال درس بودیم و پسرهای اصطلاحا نکردیم برا همین هم مجردیم همم ناتوان تو میدا کردن شوهر.‌..

من تجربه زندگی مستقل داشتم. و تا قبل از استقلال ام ذره ای ب ازدواج فکر نمیکردم... ولی تو همون مدتی ک ...

یه لحظه ک از گذشته ات صحبت کردی حس کردم الان خودمو داری توضیح میدی .چون من خانواده سختگیری دارم و فک کنم آخرین باری ک با پسر بودم ۴،۵ سال پیش بوده با اینکه سنم کمه و الان دخترای سن من هرروزبا یکی ان من همش دنبال درس. دانشگاهم 

علارغم اینکه از کسی ام خوشم بیاد بازم پا رو احساسم میزارم میگم فقط به فکر پیشرفت باشم ولی نمیدونم این خوبه یا بد

یه لحظه ک از گذشته ات صحبت کردی حس کردم الان خودمو داری توضیح میدی .چون من خانواده سختگیری دارم و فک ...

نه من خانواده سخت گیری ندارم. انقد ازاد بار اومدم ک به تنهایی پاشدم رفتم مملکت غریب، یه مدتی هم اونحا زندگی کردم و برگشتم. اما بشدت برا خانواده ام تحصیلات مهمه. اولویت اوله میشه گفت. برا همین اصلن وقت برا چیزای دیگه نزاشتم... و من الان یه آدم با کله بزرگ هستم و دست و پای کوچیک... اصلن و ابدا تخم مرغ هات رو مثل من تو یه سبد نچین.. دانشگاه دوره ما بچه ها با کانون گردشگری  یا خودشون برنامه میچیدن دختر و پسر میرفتن کوه. یا بیرون. شمام حتمن برید و شرکت کنید.‌تو جمع بودن و معاشرت رو یاد بگیرید و خدارو چ دیدی شاید یارت تو همین جمع ها بود.. درسم کنارش بخون..  مث من تک بعدی نباش 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792