سلام سلام.
دیدید آقایون وقتی بیمار میشن، به یک کودکِ خردسال تبدیل میشن؟!🤣
همسرم دو روزه که بیمار شدن
امشب موقع خواب گفتم: تو برو بخواب من کارامو میکنم میام میخوابم
تا صورتمو شستم، موهامو شونه کردم، مسواک و روتین پوستی و … حدود ۴۰ دقیقه طول کشید.
اومدم توی اتاق تا به همسرم سر بزنم که دیدم دارن میلرزن.
گفت بیا پیشم تنها خوابم نمیبره. رفتم چند تا پتو انداختم روش تا یکم گرم بشه و بغلش کردم. بعد از چند دقیقه دیدم داره میخنده! گفتم چی شده، گفت هیچی نتونستی منو بگیری🤦🏻♀️😅 پرسیدم چی؟! گفت هیچی کفشاتو دراوردم و فرار کردم توهم دنبالم میدویدی که منو بگیری ولی من با سرعت و دورانی دویدم تا نتونی پیدام کنی! من برنده شدم🤦🏻♀️🤣 و اینجا بود که فهمیدم داشت خواب میدید.
باز همونجوری کنارش موندم تا کامل خوابش ببره.
تا اومدم برم، چشماشو باز کرد و گفت نرو بمون. و منی که کلی کار داشتم🤦🏻♀️😐
باز منتظر موندم. که یهو پرسیدم سوپ میخوری؟ گفت بله!!
هیچی دیگه پا شدم سوپ آوردم کنارش نشستم بعد نوشیدنی و …
قرار شد دیگه بخوابه تا من برم کارامو بکنم.
دیدم باز صدام میکنه🤣
رفتم گفتم چی شده.
گفتن همش خوابتو میبینم خیلی بامزه است بیا برات تعریف کنم!
و من همچنان نشستم بالای سرشون تا خواباشو تعریف کنه برام.
این وسط کلی بحث علمی راجع علت تب و لرز واکنش بدن و … هم مطرح شد که آخر سر مجبور شدیم به چت جی بی تی متوصل شیم تا جواب سوالات ناشی از بیماری رو پیدا کنیم🤣
خلاصه که بالاخره خوابشون برد!
و منی که دیگه جون ندارم برم کارامو بکنم🤦🏻♀️😅
فردا هم کلاس دارم با کلی تکلیف دانش آموزام که تصحیح نکردم!
احتمالا باید کلاس هامو کنسل کنم.
خلاصه که قشنگ دارم تمرین بچه داری میکنم.
ولی از حق نگذریم خیلی معصوم و بامزه میشن😅🥹
و این بود ماجراهای من و همسرم در چهار ساعت گذشته🤦🏻♀️🤣