بابامو زنش هر وقت میان خونه م،زندگی من ،در واقع رابطه منو شوهرم افتضاح میشه
یعنی زن بابات چشم میزنه یادعامیگیره
خیلی عجیبه،هروقت میان،الکی الکی یه جنگی میشه،هرچیم دعا و قران میخونم،ایندفعه رفع نمیشه
من میرم خونه مادرشوهرم این جوری میشه دعوا میفته
هروقت این میاد،یا بین منو شوهرم جنگ میشه،یا بین خواهر برادرام و زناشون،ابندفعه یه مدلی شده،شوهرمو من عین دشمن شدیم الکی الکی،چند روزه قهریم،سر اینکه شوعرم روز زنو تبریک نگفت،جالبه شوهرم نه از دلم درمیاره،نه عذرخواهی میکنه نه حتی پیشقدم میشه برای اشتی،دیشب به کلمه گفتم مهریه مو میبخشم حق طلاق بده،امشب دیدم سند ازداوجو اورده برم اقدام کنم😳
شب قبل از رفتنشون،،خواب دیدم یه زنه برای شوهرم عشوه گری میکنه،خواست بیاد داخل خونه مون،هلش دادمو درو قفل کردم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
3 ثانیه پیش
6 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز