پسر یکی از فامیلای ما با یه خانم ازدواج کرد که یه پسر ۴-۵ ساله داشت،خیلی هم با هم خوب بودن،دختر دار هم شدن .رابطه خانم با خانواده پسره خیلی خوب بود و دوستش داشتن،پسرش هم با خودشون زندگی میکرد.
دور از جون شماها ....تو یه تصادف پسر فامیلمون و بچه اون خانم فوت کردن،بنده خدا خانومه اینقدر غصه داره میگه همیشه با یه بچه کوچیک باید تنها باشم...
ببخشید یهو یادم افتاد این مورد رو داشتیم ولی خب عمرشون کوتاه بود