[QUOTE=365622617]چقدر تو منی 😢😢[/QUOT
قشنگم🥺
ی بچه دارم فقط
من وقتی پسرم کوچکم اسباب بازی یا کتاب پسر بزرگم راخراب میکرد دلم میسوخت.در عوض یه سر اسباب بازی برای بزگه خریدم وگفتم به کسی نشون نده فقط برای خودته بااینکه نوجوونه
فاصله سنی بچه هام کمه وعذاب وجدان داشتم به اولی به اندازه کافی محبت نکردم ولی همیشه سعی کردم عدالت بینشون برقرار باشه هیچ وقت به اولی نگفتم تو بزرگتری کوتاه بیا
اصولا کمالگرایی و... برای بچه های اوله
همیشه بیست بشن
همیشه بهترین باشن
همیشه درست ترین رفتار رو داشته باشن
در اوج تناقض های زن و شوهر بچه اول میادش
هیچ تجربه ایی هم اونا ندارن
و متاسفانه بابت تعصبی ک توی ایران هست کسی حاضر به اموزش دیدن نبودن....
کوچیکترین مثال برای بچگیمه
مادرم منو مجبور کرد تا از دوستان صمیمیم توی اول نوجوونی جدا بشم و وارد سمپاد با همون تیزهوشان بشم
شانس بدمم توی ازمونش قبول شده بودم
هی منو کلاس میبرد و....
نوجوونی من کلا از این کلاس به اون کلاس گذشت
بچه بودم کلاس موسیقی رفتم مربیش به مادرم گفت استعداد داره حیفه بذار ادامه بده
مادرم نذاشت
از درس و زندگی هم دوره دبیرستان افتادم زورش نمیرسید دیگه بهم نگهم داره توی اون مدرسه
در صورتی ک الان برای خواهرم
یا هماهنگی اینکه کجا دوستاش درس میخونن تا یه وقت تنها نباشه مدرسه انتخاب کرد
یا بهش فشار نیاره
استرس یه وقت نگیره
نگران نباشه
یادمه بهم میگفت برا دبیرستانشم میفرسته هنرستانی چیزی تا بهش فشار نیاد😐😂
ما ک بزرگ شدیم و دیگ مشغول کار و زندگیم
ولی رد کارای عجیب غریبشون رو ما موند
