خواستگار براش اومده خانواده متوسط سواد خوب و پول متوسط
دختر خالم باهاش فقط در حد چت اشنا شده
اومدن خواستگاری
بعد چند ماه اشنایی متوجه شده پسره قلیون میکشه هر روز چند ساعت با دوستاش دور هم تو خونشون
دخترخالم ناراحته روز خواستگاری خانوادش گفتن نمیکشه و خیلی خوبه الان دخترخالم فهمیده و میگه چرا دروغ گفتید اونام خندیدن گفتن تفریحیه هر روز که میرفته به دختر خالم میگفته میرم با دوستام فوتبال
حالا از دروغ گویی خودش و خانوادش بدش اومده و یکی هم همشون با داد صحبت میکنن کلا خانوادش و خودش
ارزش داره باهاش عروسی کنه الان عقده یا بهم بزنه