واقعا گریه ام گرفت
همسر من حتی بیشتر از من زیر فشاره پیام شما تلنگری بود برای خودم
کلی حرف شنیده وسرزنش هیشکی دستشو نگرفت نگفت من باهاتم فقط سرزنشش کردن وحرف بارش کردن پولش رفت کلی هم بدهی جاش اومده
فقط خودمون دوتا بودیم و هستیم
زیر این سختیه وفشاره من واحساس و منم یادش رفت خودمو که جاش میزارم درکش میکنماااا
همیشه هم بهش گفتم پول نمیخوام ازپول متنفرم فقط میخوام منو بفهمی تنها خواستمه حداقل خسته شدم منم
فک کن آرزوهاداشتی زندگی تشکیل دادی اول زندگی ورشکست شدی و تمام تلاشتو میکنی تابتونی خودتو جمع کنی بدون پشتوانه خیلی سخته خیلی
ورشکستگی آدمو داغون میکنه ازپامیندازه اگه کسی نباشه دستشو بگیره تاچن سال نمیتونه بلندشه شما میگین داره تمام تلاششو میکنه همه صدشو میذاره ازاون ورم باهاتون مهربونه یه لحظه خودتو بذار جاش من باشم دیگه حوصله خودمو ندارم چه برسه یکیم بخواد بهم غربزنه
یکی پیش ماورشکسته شد نزدیکترینمه بعد ده سال باکمک پدرش بازم نتونست سرپاشه بدرستی خودشو زنو بچش زجرهاکشیدن ولی پای هم موندن الان یکم بگی نگی سرپاشده خوب که نشده سرپاشده حتی نون شبم نداشت
خواستم اینو بت بگم همه توزندگیشون گیرو گور داره ایشون خو نخواستن این اتفاق بیفته ولی بالاخره شد
بعدشم چرا فک میکنی برده جنسی هستی یعنی فقط میاد نیازشو برطرف میکنه میره نه کاریت داره نه حرفی میزنه نه کادویی میگیره نه چیزی؟؟
همسرای ماهم همینن بااینکه پنج شیش سال گذشته ولی هروقت نیازباشه میاد سمتم شاید منم دلم نخواد شاید قهرباشم دلخور باشم اونایی که طبعشون گرمه همینن اگه بگردی توهمین سایت میبینی چقدزناهستن ازسردی شوهراشون مینالن
میدونم خسته شدی بریدی کم آوردی ولی صبوری کن اگه طلایی چیزی داری کمک خونوادتو داری سرتهشو هم بیارین برین سرخونه زندگیتون سخت نگیرین ما فقط لباس پوشیدیم چنتا عکس گرفتیم رفتیم سرخونه زندگیمون وقتی میبینین نمیشه سبک بگیرین
نگو طلاهام مال خودمه فلانو بهمان توالان داری زجرمیکشی طلاهارو میخوای چیکار منم اول زندگیم همه طلاهامودادم رف پی یچیز الکی اونهمه طلانمیدونم پولشون چیشد
ولی تومیدونی میخوادچی بشه اگه میترسیم رهن خونه رو بزن به اسم خودت
بازم میگم باچیزایی که گفتی این آدم ارزششو داره فقط بدبیاری اورد بخدا اگه مادرشوهرمن بود میگف اززمانیکه اومدیم درخونه شمااین همه مصیبت گریبان گیرمون شد( که اتفاقا اینم بخودم گفتن)
پس بازم میگم عقلاتون بذارین روهم تصمیم درست بگیرین یه دست صدا نداره بگوخداروشکر بچه نداشتم این اتفاق افتاد هیچکس مصلحت خدارونمیدونه چیزی که اون میدونه بنده نمیدونه
اصلا فکرنکن برانیاز جنسیش میاد اینم بدون مردا تاکسیو دوس نداشته باشن سمتش نمیرن اونم تو این اوضاع بلبشو
اگه سمتت نمیومد حال دلت بهتربود؟؟
بخدا اگه نیاد بدترمیشی میگی چیشده نکنه جایی سرگرمه من شدم مسخرش فلانوبهمان
بازم میگم خودت بهترمیدونی امیدوارم تصمیم درست بگیری
بعدیم فرش قرمز پهن نکرده پس به همه جوانب فک کن وتصمیم بگیر
اگه تونستی بامشاورم صحبت کن
ولی من شوهرتو تحسین میکنم تو این زمونه که اکثرا جوونا گشاد شدن. اون داره دو شیفته کار میکنه. میگم یکمم از چشم اون به زندگی نگاه کن. خودتو بزار جاش. اون که قصدش. از بین بردن سرمائش نبوده فقط بد شانسی اورده. اتفاقه دیگه. ولی الان که شما میگید. همه چیزتون فراهمه فقط. میخواید خونه بگیرید. با همون وام. یه خونه کوچیک بگیرید. برید سر زندگیتون. سخت نگیر بهش. هر از گاهی میاد پیشت ازت ارامش میگیره که انگیزه داشته باشه برا ادامه این همه کار. شماهم. فکر کنم. تو دوران پریودی یا نزدیکشی چون یکم زیادی حساس شدی ولی از صحبتات فهمیدم. دوسش داری. فقط. جایی چیزایی شنیدی که. میخوای. یکم. دمشو قیچی کنی. فقط زیاده روی نکن. هر بار اومد محترمانه منطقی. باهاش حرف بزن. ولی بی محلی نکن بزار اونم انگیزه داشته باشه
خیلی خیلی خوشحالم از میامتون وانرژی گرفتم واقعا حرفاتون معقولانه ودرست هست
عزیزم همسر من مشکلش این بود که اهل مشورت نیست همین مشورت نکردنش باعث سد به این روز بیوفته تمام تلاشش الان برای رفع بدهی وقسط وایناست من از خواسته هام دارم میگذرم چون وجدانم قبول نمیکنه بندازمش به یختی مردی نیست که بم نه بگه
منم همراهشم بخدا دو سه ماهه یه چیزی لازم دارم ولی نگرفتم اونم کم نمیزاره برام ولی الان شرایطمون بدتر شده بدهی هامون بدتر شده وهم اینکه جدای از شکست مالی ای که خورد دوباره وام گرفت وسیله خرید ازمجازی همون یارو هم وسیله رو نداد ۴۰ تومنم تواین اوضاع اینجا برباد رفته رسما نابود شدیم بش گفتم نخر گوش نکرد
الان رابطمون فقط شده جنسی بخاطر همین مسئله من ناراحتم بهشم گفتم پول نمیخوام هیچی نمیخوام حداقل درکم کن حداقل منو بفهم همین
