2777
2789
عنوان

خیلی از شوهرم بدم اومده

1474 بازدید | 97 پست

خانوما من با شوهرم چند وقت پیش دعوام شد اونم سر جیزای الکی از من شکایت کرد تو دقتر قضایی البته پیگیری نکرد،یعنی من نزاشتم بره، حالا هر وقت من باهاش دعوام میشه میگه من که داشنم شکایت میکردم چرا نزاشتی برم؟ خیلی حس بدی دارم داره هرکاری دلش میخاد میکنه اگرم بگم بهش بالای چشمت ابرو این حرفارو میزنه

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

نباید باهاش دعوا کنی چرامیکنی که اینطور بشه

بدون دعوا هم این مردا اصلا هیییچ کاری انجام نمی دن 

خدا شاهده با زبون خوش سه ماهه می گم آسپزخونه فرش نداره ،آب می‌ریزه زمین بچه ها سُر می خورند اصلا انگار نه انگار 

هفته پیش چندان دعوایی راه انداختم که سریع پرید رفت خرید آورد 

الآنم روغن نداشتم گفتم برو بخر ،گفت می رم حالا گرفت خوابید ،داد زدم رفت خرید 


آها پس بهش نگه بالا چشمت ابروعه تا شکایت نکنه؟ تو دیگه خیلی خوبی

توبه خودت فشارنیار توخیال میکنی خیلی خوبی همچین اومدی میگی گوه میخوره نمیتونه خیال میکنی این حرفها رامیزنی خوبه خانوم شاخ کنی بره باهاش دعواکنه بدتربدتربشه بهترین راه سکوته تامگه خجالت بکشه نکشید اون وقت بزنه درگوشش توهمه خانواده ها این حرفها هست نباید سریع درگیری بشه که 

باشه همین کارو میکنم دیکه سعی داره زندکی رو خراب بکنه

ببین عزیزم بزار کسی که می خواد زندگی خراب بشه تو باشی نه اون 

فقط یه کاری کن شوهرت اینجوری فک کنه 

تا زمانی که تو بخوای همه چی رو درست کنی،مطمعن باش اون می خواد همه چی رو خراب کنه 

ولی وقتی جاتون عوض بشه اوضاع بهتر میشه

خب مشکوکه همش نگاهه زنا میکنه ادم تا میاد بهش بگه چیزی سریع زبون درازی میکنه

چرا دیگی که چپه شده رو زمین و همه محتویاتش ریخته رو رو دوباره میخوایی جمع کنی  اه 

 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792