تاپیکای قبلو ببینید متوجه میشید چیشده حال خودم بده تو تنهایی خودم دارم له میشم تو همین چند ساعت باعث شد باز لکنت زبون بیاد سراغم حالا تو این هیر و ویری حال بد من اینا هم دعواشون شده واقعا دیگ کم آوردم بمیرمم فقط خرجم رو دستشون میمونه
الان اونجاییم که شاعر میگه: گفتنش شاید نباشد مرهم دردی ولی زندگی آن طور که باید ؛ بر مراد ما نرفت :( از دردناکترین لحظات؟ وقتی حالت خوب نیست و اونی که انتظار داری حالت رو خوب کنه، بهت بی توجهی میکنه.