ای کاش شاید باور نکنید ولی از بس خاستگار داشتم همه خسته شده بودن منم بی دلیل همه رو ندید رد کردم پسرم به عمه هاش می گه دعانویس تون کی بوده ؟ که مادرم جواب بله داده !!! خواهر شوهرم یه جوری شد شوکه شد ا! انگار زبونم روبسته بودن بهترین هارو رد کردم حتی دیدم اون همه مشکل دارم گیج شدم نتونستم جداشم انگار توزندگی ام طلسم شده بودم مگه میشه آدم اون همه رنج و سختی رو تحمل کنه وطاقت بیاره