بهترین خاستگارم مهندس پتروشیمی پسر عموی بابام بود ک متاسفانه چون عاشق بودم ردش کردم
دومی کارمند دادگستری بود غریبه
سومی معلم بود برادر دوستم غریبه
چهارمی یک ماهی فروش بود پسر عموبابام
پنجمی نانوایی داشت پسر عموی مادرمه
خیلیا هم مادرم تلفنی رد کرد و بمن نگفت کلا
پشیمون نیستم از ازدواجم اما زندگی بدون پول بشدت سختهه بابت این میگم کاش با پسرعمو بابام ازدواج میکردم هم بشدت پسر خوبیه هم از لحاظ مالی آواره نمیشدم زجر کشیدم کار کردم کمک خرج شوهرم بودم جمع کردم تا به اینجایی ک هستم رسیدم ولی بریدمممم